ترامپ، فیسبوک و اخبار جعلی؛ شبکه اجتماعی دولت تعیین میکند
برد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا چنان شوکهکننده بود که بسیاری را بر آن داشت تا رسانههای اجتماعی نظیر فیسبوک را عامل برهمریختن معادلات قدرت و سیاست بدانند و ترامپ را رئیسجمهور برآمده از شایعات و خبرهای جعلی.
به گزارش سرویس بین الملل سیتنا به نقل از خبرگزاری رسمی آلمان، چند وقتی از پیروزی دونالد ترامپ بر هیلاری کلینتون در چهلوپنجمین انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده گذشته و تحلیلگران همچنان در بهت و حیرت، روی علل و عوامل مختلفی تاکید میکنند: برخی تاثیر هکرهای روس و نفوذ به دادههای خصوصی کلینتون و حزب دموکرات را پررنگ میکنند، بعضی ویکیلیکس و افشاگریهایش علیه کلینتون را موثر میدانند و گروه بزرگی انگشت اتهام را به سوی شبکههای اجتماعی، بهخصوص فیسبوک نشانه رفتهاند.
تحلیلگران و جامعهشناسان دنیای رسانه میگویند فیسبوک با میداندادن به شایعات، خبرهای جعلی و اطلاعات مخدوش، راه را برای پیروزی ترامپ هموار کرده است. ۶۲ درصد آمریکاییها همه یا بخشی از نیاز خبری خود را از طریق شبکههای اجتماعی تامین میکنند. فیسبوک تنها منبع دریافت خبر برای بیش از ۴۴ درصد از شهروندان آمریکایی است. آنچه مارک زاکربرگ بنیان نهاده، حالا با کنار زدن رقبای سنتی، یکهتاز دنیای رسانه است، بیهیچ رقیبی در چشمانداز.
اما مساله اینجاست که فیسبوک در بسیاری موارد غیرشفاف عمل میکند. منتقدان میگویند الگوریتم «نیوزفید» فیسبوک بهگونهای طراحی شده که کاربران را به وقتگذرانی بیشتر در این وبسایت ترغیب کند. فیسبوک شایعات و خبرهای جعلی منابع ناموثق را همانطور در نیوزفیدش نمایش میدهد که خبرهای معتبر رسانههای برجسته جهانی را. به این ترتیب تشخیص صحت و کیفیت خبرها برای کاربران بسیار دشوار خواهد بود.
گذشته از این، کشف منابع نشر خبرهای جعلی برای فیسبوک ساده است، اما چون حذف آنها به لحاظ اقتصادی به صرفه نیست، فیسبوک تا کنون تن به این کار نمیداده است. زاکربرگ در واکنش به انتقادات پیرامون نقش کلیدی فیسبوک در پیروزی ترامپ، آن را ایدهای «دیوانهکننده» خواند و با انکارش بر بیطرفی این پلتفرم تاکید کرد.
به اعتقاد او ۹۹ درصد محتوایی که روی فیسبوک پست میشود «اصیل» است و فقط یک درصد محتوا ممکن است جعلی و گمراهکننده باشد: «فیسبوک نباید در جایگاه داوری بنشیند و حق را از ناحق تشخیص دهد؛ مسئولیت تشخیص بر عهده کاربران است.»
کار و بار سکه جعل و شایعهپراکنی در عصر شبکههای اجتماعی
در دنیای امروز جذب کلیک میلیونی (کلیکدزدی) میتواند بسیار سودآور باشد. جوانان مقدونیهای با یافتن این نقاط ضعف در عرصه سیاست در آمریکا، نیازهای آنی مخاطبان به هیجان را تامین و از این راه نیازهای مالی خود را برآورده میکنند، بدون آنکه کمترین علاقهای به ترامپ یا کلینتون داشته باشند.
انتشار گزارشهایی از این دست موجب شد که زاکربرگ و همتایانش در کمپانی گوگل، اعلام کنند که از این پس وبسایتهای منتشرکننده شایعات و خبرهای جعلی را از سرویس تبلیغات آنلاین خود محروم خواهند کرد. گمراهکردن مردم با خبرهای انحرافی و هیجانانگیز، تجارتی سودآور است و گوگل و فیسبوک حالا تصمیم گرفتهاند سود آنها را که از راه تبلیغات به دست میآید، هدف قرار دهند؛ نوشدارو پس از شکست هیلاری و برد ترامپ؛ «رئیسجمهور زنستیز، نژادپرست و مهاجرستیز آمریکا.»
زینب توفکچی، جامعهشناس رسانه، در نیویورکتایمز مینویسد: «فیسبوک اطلاعات شایعات و خبرهای جعلی را در اختیار دارد و اجازه پژوهش روی آنها را به پژوهشگران مستقل نمیدهد؛ مثل این است که کمپانیهای تولید سیگار اجازه دسترسی به پروندههای پزشکی قربانیان سیگار را به دیگران ندهند تا تجارت پرسودشان ادامه یابد.»
«حبابهای فیلترشده»؛ زندگی منهای دیدگاههای مخالف
پژوهشها نشان میدهند که اکثر مردم در جستوجوی خبرهای تسلیبخشی هستند که بر پیشداوریهای آنها مهر تایید میزند. اگر رفتار کلیکی شما به الگوریتم فیسبوک فهمانده که کلینتون را بیشتر میپسندید، فیسبوک خبرهایی را روی نیوزفیدتان نمایش میدهد که در تایید کلینتون است و در مذمت ترامپ و البته برعکس، اگر طرفدار ترامپ باشید، همه خبرهای مثبت درباره او به سمتتان سرازیر میشود و تصویری «پلید» از کلینتون را در نیوزفیدتان خواهید دید.
شبکههای اجتماعی با همین رفتار موجب شدهاند که کاندیداها بتوانند با کمپینهای آنلاین «واقعیتهای موازی» بسازند و کاربران را در «حبابهای فیلترشده» (Filter Bubbles) محصور کنند. ماجرا از منظر فیسبوک منطق سادهای دارد: اگر خبرهایی که در تضاد با دیدگاههای شماست روی نیوز فیدتان نمایش داده شود، احتمال اینکه شما وقت بیشتری در فیسبوک صرف کنید کمتر خواهد شد. صرف وقت کمتر از سوی کاربران یعنی دیده شدن تبلیغات کمتر و کاهش درآمدهای فیسبوک. فیسبوک نمیخواهد با به چالش کشیدن دیدگاههای کنونی شما منحنی سودش را رو به نزول ببیند.
حبابهای فیلترشده موجب میشوند که تضارب و تقابل دیدگاهها شکل نگیرد و تفکر انتقادی خاموش بماند. پیآمد این کار انشقاق اجتماعی است و جامعهای دوپاره که امروز آمریکا گرفتار آن شده است. چپ و راست و میانه در حبابهای فرهنگی و ایدئولوژیک خود منزوی شدهاند و باور آنچه رخ داده برایشان ممکن نیست.
کلی شیرکی، از متفکران برجسته دنیای رسانه، به گاردین میگوید: «اساس مدل تجاری فیسبوک این است که کاربران آنچه میپسندند را به اشتراک بگذارند یا روی آن کلیک کنند. کلیکها و شرها و کامنتهای کاربران موتور پولسازی فیسبوک است و این کمپانی هیچ انگیزهای برای منع به اشتراکگذاری شایعات و خبرهای جعلی از سوی کاربران ندارد.»
او در تشریح دیدگاهش میگوید: «تصور کنید فیسبوک در کنار همه خبرهای مرتبط با مسیحیت، این توضیح را درج کند که تا کنون شواهد علمی بازگشت مسیح از مرگ به زندگی را تایید نکردهاند.» این کار ممکن به نظر نمیرسد. به اعتقاد او، فیسبوک رسانههای جریان اصلی را بلعیده و اینکه بخواهیم به خاطر اقبال بیسابقه کاربران، محتوا را ارزیابی و کنترل کند هرگز قابل اجرا نخواهد بود.
ارتقای سواد رسانهای، راه پیشگیری از تصادفاتی نظیر ترامپ
دونالد ترامپ دنیایش را مدیون دنیای رسانه است. او ضعفها و نقاط کور رسانهها را به خوبی میشناسد؛ عاشق رسانههاست و متنفر از رسانهنگاران زبردستی که با طرح سوالهای عمیق او و دیدگاههای هراسآورش را به چالش میکشند. ترامپ با دریافت دقیقش از تاثیر شبکههای اجتماعی، کمپین خود را بر آنها متمرکز کرد و بر خلاف کلینتون، هزینه بسیار کمی صرف تبلیغات سنتی (تلویزیونی) کرد.
همین فیسبوک بود که به ترامپ در جلب حمایتهای مالی مردمی تا سقف ۲۵۰ میلیون دلار هم کمک شایانی رساند. برد پارسکیل، مدیر امور دیجیتال کمپین دونالد ترامپ میگوید، از این کمکهای مالی ۹۰ میلیون دلار صرف تبلیغات آنلاین شد و کسر بزرگی از آن به جیب فیسبوک رفت.
در دنیایی که سودهای اقتصادی و تجاری مهمترین عامل در اتخاذ تصمیمهای کلیدی برای بسیاری از اشخاص و کمپانیهاست، تنها راهی که برای پیشگیری از غافلگیریهای بزرگتر در آینده میتوان کرد، ارتقای سواد رسانهای شهروندان است. به جای انتظار از فیسبوک برای تغییر الگوریتمها و نظارت بر محتوا، باید به شهروندان تشخیص خبرهای جعلی و هیجانی از خبرهای موثق و اصیل را آموخت.
بابی گودلاته، طراح محصولات فیسبوک، پس از روانهشدن سیل انتقادات به سوی این کمپانی، گفت: «اینکه ما جانب حقیقت را بگیریم هدفی دستیافتنی برای تیم نیوزفید است، اما حالا روشن شده که دموکراسی از نیوزفیدی که حامی مزخرفات و خبرهای جعلی باشد، رنج خواهد برد.»
خوب یا بد، در زمانهای زندگی میکنیم که دادههای افشا شده و هکرها و شبکههای اجتماعی خواسته و ناخواسته تصمیم میگیرند که چه کسی میتواند برنده انتخابات باشد. این نخستین باری است که تکنولوژی سیطره خود بر جهان سیاست را به رخ میکشد. اگر ما شهروندان با آگاهی عمیقتر نتوانیم سیستم ایمنی خود را در برابر تاثیر شبکهها و شایعات جاری در دل آنها تقویت کنیم، غافلگیریهای بزرگتر از ترامپ در انتظارمان خواهند بود.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید