راز 3 جـنایت هولناک در تجریش
با اطفای حریق،وقتی آتشنشانان وارد دو واحد آپارتمان شدند با جسد دو زن و یک کودک روبهرو شدند.اما این پایان ماجرا نبود چرا که با بررسی اجساد مشخص شد آنها بر اثر انفجار و آتشسوزی جانشان را از دست ندادهاند بلکه به قتل رسیدهاند.
اعتماد بیجا و یک لحظه غفلت همه دلیلی بود که باعث شد جنایت هولناک تجریش رقم بخورد. زن جوان وقتی در خانه را به روی دوست خانوادگیشان باز کرد و او را به داخل خانه دعوت کرد، هرگز تصور نمیکرد همین اشتباهش، سه جنایت را رقم بزند.
ظهر دوشنبه 20بهمن ماه امسال، ماموران آتشنشانی پایتخت در جریان حریق و انفجار ساختمانی در خیابان گلابدره قرار گرفته و راهی آنجا شدند.
انفجار باعث تخریب 2 واحد طبقه اول ساختمان شده و به دنبال آن آتشسوزی بهوجود آمده بود.
در حالی که آتشنشانان سرگرم خاموش کردن شعلههای آتش بودند در تحقیق از همسایهها مشخص شد که هنگام وقوع حادثه، زن جوانی به نام مینا به همراه فرزندش علیرضا و مادر شوهرش حلیمه در 2 واحد مسکونی تخریب شده حضور داشتهاند.
آنها از مدتها قبل در این دو واحد مسکونی که روبهروی هم قرار داشتند زندگی میکردند و پس از حادثه هیچکس از سرنوشت آنها اطلاعی نداشت.
با اطفای حریق،وقتی آتشنشانان وارد دو واحد آپارتمان شدند با جسد دو زن و یک کودک روبهرو شدند.اما این پایان ماجرا نبود چرا که با بررسی اجساد مشخص شد آنها بر اثر انفجار و آتشسوزی جانشان را از دست ندادهاند بلکه به قتل رسیدهاند.
در چنین شرایطی ماجرای جنایت به حسینپور، بازپرس دادسرای امور جنایی گزارش شد و وی برای رازگشایی این جنایت خود را به محل حادثه رساند.
تحقیقات برای روشن شدن ماجرا آغاز شد تا اینکه کارآگاهان درجریان رسیدگی به پرونده متوجه مرد جوانی شدند که خودش را از نزدیکان خانواده مقتولان معرفی میکرد و وارد محل حادثه شده بود.
این مرد به طرز مرموزی تلاش میکرد صحنه جنایت را برهم بزند و مأموران را گمراه کند و همین رفتار او بود که باعث شد بازپرس جنایی به وی مظنون شده و حکم جلب وی را صادر کرد.
به این ترتیب، تنها مظنون پرونده به بازداشتگاه پلیس آگاهی منتقل شد. وی در جریان بازجوییها لب به اعتراف گشود و گفت که روز حادثه برای دیدن یکی از دوستان قدیمیام به خانهاش رفتم اما او نبود و همسرش تا رسیدن شوهرش، مرا به داخل خانه دعوت کرد.
وقتی در خانه تنها بودیم، فکر سرقت به ذهنم رسید اما همسر دوستم متوجه ماجرا شد و به همین خاطر شروع به سر و صدا کرد و میخواست مرا از خانه بیرون کند. من هم از ترس اینکه همسایهها متوجه شوند، مجبور شدم او را به قتل برسانم.
پس از قتل این زن میخواستم از خانهشان خارج شوم که مادرشوهرش که در واحد روبهرویی زندگی میکرد مرا دید. او مرا میشناخت و دعوتم کرد تا زمان رسیدن پسرش در خانهشان بمانم.
به این ترتیب وارد خانهشان شدم اما لحظاتی بعد رفتارم باعث مشکوک شدن این زن شد. او خواست سری به عروسش بزند اما میدانستم با دیدن جسد او متوجه میشود که قتل،کار من بوده است.
برای همین مجبور شدم او را هم به قتل برسانم. همان هنگام بود که پسربچه دوستم از مدرسه به خانه برگشت و برای اینکه لو نروم، وی را نیز با ضربات چاقو به قتل رساندم.
سپس برای اینکه آثار جرم را از بین ببرم شلنگ گاز خانه را بریدم تا خانه منفجر شود. بعد از این کار از آنجا فرار کردم و چند دقیقه بعد بود که خانه منفجر شد.
پس از این ماجرا لباسهایم را عوض کردم و دوباره به محل حادثه برگشتم و میخواستم بدانم چه اتفاقی افتاده است و خودم را از نزدیکان صاحبخانه معرفی کردم و وارد خانه شدم.
میخواستم اگر آثاری از من باقی مانده از بین ببرم اما بازپرس جنایی به من مشکوک شد و دستور داد که بازداشت شوم. تحقیقات تکمیلی درباره این پرونده همچنان ادامه دارد.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید