کدخبر :6301 پرینت
06 فروردین 1392 - 13:24

شواهد وبلاگ نویس معروف آمریکایی مبنی بر قتل "علیرضا پهلوی"

متن خبر

"نکته بسیار مهمی که یکی از وبلاگ نویسان امریکایی بدان اشاره کرده این است که گزارش ها نشان می دهد که علیرضا پهلوی هیچ نوع تفنگ شکاری شخصی نداشته و به نظر می رسد کسی هم نمی داند که چه کسی به پلیس (۹۱۱) زنگ زده و جالب تر اینکه هیچ کس صدای شلیک گلوله ها را نشنیده است."

 

به گزارش سیتنا به نقل از رسانه ایران، روز سه شنبه چهاردهم دی ماه 1389 (۴ ژانویه 2011) خبری مبنی بر خودکشی "علیرضا پهلوی"، دومین فرزند "محمدرضا پهلوی" بر روی خروجی خبرگزاری های مختلف قرار گرفت که نشان می داد علیرضا پهلوی که ۴۴ سال داشت در محل سکونتش واقع در شهر بوستون با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داده است.

اکثر رسانه ها این خبر را با استناد به مصاحبه های اعضای خانواده پهلوی و یا سامانه های خبری منتسب به آنها منتشر کردند.

"رضا پهلوی" علت خودکشی برادرش را افسردگی شدیدی عنوان می کند که مدت ها بود بنا بر گفته او گریبانگیر علیرضا پهلوی شده بود. او در ادامه افسردگی و نهایتا خودکشی خواهرش "لیلا پهلوی" و همچنین از دست دادن "لیلا آزموده" معشوقه علیرضا را از دیگر دلایل خودکشی وی توصیف می کند.

در این میان، پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر که ارگان خبری انجمن حمایت از حقوق دموکراتیک زندانیان سیاسی‌ می باشد در یادداشتی با عنوان "علیرضا پهلوی احتمالا به قتل رسیده است" به بررسی برخی شواهد این ماجرا می پردازد. هرچند این سایت درصدد است دستگاه های اطلاعاتی ایران را مسبب این حادثه عنوان کند اما جالب اینجا است که شواهدی را ارائه می کند بیش از هر کس، "رضا پهلوی" برادر علیرضا را در مظان اتهام قرار می دهد.

رضا پهلوی در اظهاراتش با ذکر این نکته که برادرش همچون میلیون ها جوان ایرانی از آنچه به ناروا بر میهن عزیزش می گذشت سخت آزرده و غمگین بوده، خودکشی وی را ناشی از وطن پرستی اش عنوان می کند. گفته ای که چندان برای این ارگان خبری پذیرفتنی نیست و در موردش می نویسد "گو اینکه هر کس وطنش را دوست داشته باشد و از آنچه بر وطنش می گذرد آزرده و غمگین باشد، می تواند به جای مبارزه، خودکشی نماید!"

این سایت ابراز می دارد که "اگر از این گونه استدلال های سطحی عوام فریبانه که دست کم گرفتن شعور میلیون ها ایرانی با شعور و از خصلت های تقریبا همه دیکتاتورها می باشد بگذریم، دلایل و شواهد مستقلی وجود دارد که با روایت رسمی خانواده پهلوی نه تنها همخوانی ندارد بلکه در مواردی در تضاد کامل قرار دارند."

در یادداشت مذکور این سوال مطرح می شود که "اگر واقعا به قتل رسیده چرا خانواده پهلوی، موضوع را خودکشی جلوه می دهند؟"
 
نکات جالبی نیز ارائه می گردد که خود می تواند شواهدی بر یافتن فرد مظنون این ماجرا قرار گیرد. از جمله اینکه:

الف) رسانه ها و مطبوعات امریکا به صورت محسوسی کمتر به این موضوع پرداختند.

ب) نتایج کالبد شکافی افشا نشده است.

ج) طرفداران پهلوی به جای درخواست از پلیس و مقامات قضایی، با استفاده از روش های سیاسی با انتشار یک طومار درصدد جمع آوری امضا و جلب نظر سناتورهای امریکایی و باراک اوباما رییس جمهور ایالات متحده در جهت پیگری پرونده مرگ علیرضا پهلوی می باشند.

د) در اولین ساعات بامداد صبح روز سه شنبه (4 ژانویه 2011) روزنامه محلی بوستون به نقل از یک افسر پلیس می نویسد که تحقیقات ابتدایی و اولیه حکایت از "خودکشی ظاهری" دارد ولی همزمان سخنگوی دادستانی بوستون می گوید که مرگ علیرضا پهلوی رسما در ردیف خودکشی طبقه بندی نشده و در ادامه اظهاراتش تاکید می کند که این پرونده در ردیف قتل نیز طبقه بندی نشده ولی کارآگاهان ویژه قتل در حال تحقیق و رسیدگی به این موضوع می باشند.

سخنگوی دادستانی در مورد این سوال که چطور ممکن است پرونده ای که از دیدگاه وی نه خودکشی تلقی می شود و نه قتل، توسط کارآگاهان ویژه قتل مورد بررسی قرار گیرد توضیحی نداده است.

  

آیا یک تبانی شکل گرفته است؟ طرفین این تبانی چه کسانی هستند؟

هـ) در 29 ژانویه "لری کلیمن" (Larry Klayman) یک وکیل امریکایی در مقاله ای با ذکر چند نمونه از قتل های مرموز سیاسی در امریکا و سرپوش گذاری دولت امریکا، اساس نظریه خودکشی کردن علیرضا را به چالش می کشد.

وی ضمن اشاره به حضور گسترده نیروهای امنیتی در زمان مراسم ترحیم علیرضا پهلوی در واشینگتن می نویسد که در دیداری که با "فرح دیبا" مادر علیرضا داشته، وی منکر هر گونه افسردگی فرزندش بوده و گفته که علیرضا پهلوی همه دلایل برای زندگی کردن را داشت.

کلیمن در ادامه مقاله می گوید که با در نظر گرفتن اینکه ایالات متحده در زمان ریاست جمهوری جیمی کارتر شاه را فروخت و ایران را در چنگال آخوندهای متعصب رها کرد، خانواده پهلوی همواره احساس می کنند که روی تکه یخ نازکی زندگی می کنند و نمی خواهند باعث ایجاد دردسر برای میزبانان بی رغبت امریکایی شان شوند.
 
وی ابراز می دارد که امریکا تلاش می کند تا موضوع مرگ علیرضا پهلوی را از توجه افکار عمومی دور سازد.

این وکیل امریکایی ضمن تشریح نحوه کشته شدن وینس فاستر (Vince Foster) در زمان ریاست جمهوری کلینتون و سرپوش گذاری بر قتل فاستر، تاکید می کند که دولت ایالات متحده انگیزه و ابزار کافی برای سرپوش گذاشتن بر چنین تراژدی هایی را دارد.

در این قسمت ماجرا، یادآوری سخنان رضا پهلوی در مصاحبه با هفته نامه آلمانی "فوکوس آنلاین" سرنخ دیگری می تواند باشد. رضا پهلوی در آن مصاحبه ضمن تاکید بر اینکه آرزوی بر سر گذاشتن تاج شاهی را در ایران دارد به صراحت گفته بود که با سازمان جاسوسی امریکا (CIA) ارتباط دارد و از سیا با او تماس گرفته می شود. [اینجا بخوانید] اظهاراتی که نشان از ارتباط تنگاتنگ رضا پهلوی با دولت امریکا دارد.

همچنین علیرغم اینکه نتیجه کالبد شکافی توسط دادستانی علنی نشده و گفته شده که علیرضا با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داده، نکته جالبی که "لری کلیمن" می گوید این است که "وی آگاهی یافته که تفنگ دو لول شکاری که گفته می شود برای کشتن مقتول به کار گرفته شده از زمره دلایل خودکشی خارج شده است." چراکه متخصصان و کارشناسان سلاح های گرم می گویند کشیدن همزمان هر دو ماشه تفنگ شکاری اگر نگوییم غیرممکن بلکه بسیار مشکل می باشد و معمولا شلیک اولیه شخص خودکشی کننده را ناتوان خواهد ساخت.

و) نکته بسیار مهمی که یکی از وبلاگ نویسان امریکایی بدان اشاره کرده این است که گزارش ها نشان می دهد که علیرضا پهلوی هیچ نوع تفنگ شکاری شخصی نداشته و به نظر می رسد کسی هم نمی داند که چه کسی به پلیس (۹۱۱) زنگ زده و جالب تر اینکه هیچ کس صدای شلیک گلوله ها را نشنیده است.

این وبلاگ نویس نیز نهایتا با اشاره به سقوط یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ امریکایی در سال ۱۹۹۶ در اقیانوس آتلانتیک که از آن به عنوان پرواز۸۰۰(twa۸۰۰) یاد می شود و هیچ وقت نیز دلیل اصلی انفجار آن هواپیما اعلام نشد و توسط دولت سرپوش گذاری شد، نتیجه می گیرد که قتل علیرضا پهلوی نیز می تواند توسط امریکا پرده پوشی شود.

ز) نکته مهم دیگر ارتباط علیرضا پهلوی با "اشرف پهلوی" خواهر شاه است که می تواند نشان از شکل گیری شاخه قدرت در خاندان پهلوی باشد. علیرضا در اوایل جوانی حتی مدت زمانی نیز در منزل اشرف پهلوی در امریکا اقامت می گزیند. "منصوره پیرنیا" از نزدیکان خانواده پهلوی در این رابطه می گوید که "شاهزاده خانم اشرف در وجنات شاهپور علیرضا، برادران و فرزند از دست رفته را می‌دید."

ح) پایگاه خبری حقوق انسانی‌ و اولیه بشر مدعی است که شخصی به نام "لیلا آزموده" وجود خارجی ندارد. پیش از این منابع نزدیک به خاندان پهلوی به العربیه گفته بودند که دلیل افسردگی علیرضا پهلوی، حادثه غرق شدن معشوقه وی به نام "لیلا آزموده" بوده که در یک سفر تفریحی دریایی به همراه علیرضا بوده است.

ارگان خبری انجمن حمایت از حقوق دموکراتیک زندانیان سیاسی نامزد واقعی علیرضا پهلوی را "سارا طباطبایی" معرفی می کند و می نویسد که "در واقع شخصی به نام "لیلا آزموده" که رضا پهلوی در بیانیه اش به عنوان دوست دختر وی نام می برد وجود خارجی نداشته و ندارد بلکه نامزد واقعی وی سارا طباطبایی می باشد."
 
این سایت می نویسد که "سارا طباطبایی" متخصص ژئوفیزیک بوده که به همراه برادرش "امید طباطبایی" با کمیسیون تنظیم امنیت هسته ای امریکا (Nuclear Regulatory Commision) همکاری می کند. بنا به اطلاعات این ارگان خبری خانم طباطبایی همچنین رسما برای نهادی به نام "اداره گمرک و مهاجرت" که از زیر مجموعه نهادهای با کارکرد اطلاعاتی و امنیتی است کار می کند.

بر این اساس، این پایگاه خبری نتیجه می گیرد که ارتباط علیرضا پهلوی با سارا طباطبایی و نهایتا مرگ مشکوک و یا قتل وی را می توان از این زاویه امنیتی مورد بررسی و موشکافی قرار داد. به دیگر سخن اگر علیرضا پهلوی به قتل رسیده باشد، از جهت دست یابی به اطلاعات و اسنادی می تواند باشد که قاتل یا قاتلان بر این تصور بودند که در نزد وی نگهداری می شود و البته آن را از جانب دستگاه های اطلاعاتی ایران می داند.

در عین حال، جالب این که بر خلاف اطلاعات این سایت در مورد سارا طباطبایی که بدون ذکر منبع است، "منصوره پیرنیا" دوست بسیار نزدیک فرح دیبا و خانواده پهلوی در خصوص سارا طباطبایی او را "دانشجوی رشته هنر، با تخصص در هنرهای ایرانی" معرفی می کند. خانم پیرنیا می گوید که "ارتباط شاهزاده با سارا تا جایی پیش رفت که شهبانو او را در محافل به همراه خود می‌بردند و به ‌عنوان عروس آینده خود معرفی می‌کردند."

البته در برابر نتیجه ای که این پایگاه خبری مبنی بر دست داشتن دستگاه اطلاعاتی ایران در قتل علیرضا پهلوی بیان داشته این سوال جدی مطرح است که چرا آنها مستقیما به سراغ علیرضا پهلوی نرفته اند؟

ط) "بهرام مشیری" مجری تلویزیون پارس از وجود نامه ای منتسب به علیرضا پهلوی صحبت می کند که قبل از خودکشی نوشته اما به گفته او از سوی خانواده پهلوی سانسور شده و منتشر نمی شود. وی معتقد است علیرضا پهلوی دارای توانایی و محاسن شخصیتی بوده اما رضا پهلوی با نگرانی از تحت تاثیر قرار گرفتن فعالیت های سیاسی اش برادر خود را در انزوا قرار داده بود.

ی) علیرضا پهلوی 44 سال زندگی کرد با این حال هیج سابقه و رد پایی از او در هیچ رسانه ای در جهان نیست. این پرسش بسیاری است که چرا او همانند میلیون ها مردم عادی دنیا یک سایت و یا حتی یک وبلاگ معمولی نداشت؟ آیا اعضایی از خانواده او را تحت فشار گذاشته اند تا کمتر در صحنه ظاهر شود؟

ک) رضا پهلوی در بیانیه ای که پس از مرگ علیرضا منتشر کرده اظهار داشته که وی به دلیل "آنچه که بر میهن عزیزش می‌گذشت"، خودکشی خواهرش و مرگ پدرش افسرده بود و در نهایت نتوانسته بر افسردگی خود فایق بیاید بنابراین خودکشی کرده است. اما "لری کلیمن" وکیل امریکایی در دیداری که با "فرح دیبا" داشته می گوید که وی منکر هر گونه افسردگی فرزندش بوده و گفته که علیرضا پهلوی همه دلایل برای زندگی کردن را داشت.

همچنین علیرضا به هنگام خروج از ایران تنها ۱۲ سال داشته و بیشتر عمر خود را در خارج از ایران گذرانده بود. بنابراین افسردگی به دلیل دوری از وطن برای او نمی تواند انگیزه ای قوی برای خودکشی ایجاد کند، به ویژه آنکه بسیاری از مهاجران از کشور در سنین بسیار بالاتر جلای وطن کرده اند و هم اینک نه تنها افسرده نیستند بلکه به زندگی عادی و طبیعی خود در گوشه ای از دنیا مشغول هستند.

حتی با فرض پذیرفتن افسردگی علیرضا پهلوی این سوال پیش می آید که آیا افسردگی ناشی از مرگ پدر، تنها برای او و لیلا بوده و دیگر فرزندان و منتسبان به محمدرضا پهلوی به ویژه همسرش "فرح دیبا" و پسر ارشدش "رضا پهلوی" از این قاعده مستثنی هستند؟

باید پرسید اگر افسردگی دلیل مرگ علیرضا پهلوی بوده، چرا خانواده پهلوی یک چنین آدم افسرده ای را به حال خود رها کرده بودند تا تنها در گوشه ای از دنیا در گرداب افسردگی غوطه بزند و در نهایت خودکشی کند؟
 

ل) نکته مهم دیگری که باید به تمامی این موارد افزود سابقه تاریخی مرگ های مشکوک در خاندان پهلوی است که پیش تر به سراغ "علیرضا پهلوی" پنجمین فرزند رضاشاه و آخرین فرزند رضا شاه و ملکه تاج‌الملوک آمده بود. او که در سال ۱۳۰۱ شمسی متولد شد در سال ۱۳۱۵ به دانشکده افسری رفت و در سال ۱۳۲۰ به همراه پدر به تبعیدگاهش نقل مکان کرد و تا زمان مرگ در کنار او بود.

"علیرضا پهلوی اول" در سال ۱۳۲۳ وارد ارتش فرانسه شد و در سال ۱۳۲۶ به ایران بازگشت. وی پیش از بازگشت به ایران در پاریس با یک بیوه لهستانی به نام "کریستیانه شولوسکی" ازدواج کرد و از او صاحب پسری شد که اسمش را "علی پاتریک" گذاشتند. جالب آنکه علیرضا از نظر خصال و شخصیت شباهت تام و تمامی به رضاخان داشت اما در سال ۱۳۲۳ زمانی که شایعه ولیعهدی او به دلیل بچه‌ دار نشدن محمدرضا پهلوی و ثریا اسفندیاری بر سر زبان ‌ها بود، در یک سانحه هوایی، در حالی که از سرکشی زمین‌ های خود در گرگان بازمی‌گشت، با هواپیمای اختصاصی خود سقوط کرد و در دم کشته شد. این هواپیما، هدیه محمدرضا پهلوی به او بود!

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.