مناطق آزاد، گرفتار در تله اختلال شناخت
مدیرعامل بنیاد توسعه گردشگری پایدار، معتقد است: تله اختلال شناختی در توسعه مناطق آزاد، ناشی از علتهایی است که رفع آنها تا حدودی مانع از این مسئله مهم و تاثیر گذار خواهد شد؛ انتخاب مدیران حرفه ای و متخصص، فقدان برنامه و هدف، مداخله گسترده دولت و فقدان پویایی و رویکرد تحول گرا از جمله این موارد است.
مهدی ادیبان، مدیرعامل بنیاد توسعه گردشگری پایدار در یادداشت ارسالی برای سیتنا آورده است:
قبل از پرداختن به اصل مسئله شاید بهتر باشد درباره عنوان یادداشت مختصر توضیحی عرض کنیم تا مقصود یادداشت بهتر فهمیده شود.
اختلال شناختی چنانکه همه می دانیم مجموعه ای اختلالاتی هستند که بر توانایی انسان در تشخیص، ادراک، تمرکز و حل مساله تاثیر می گذارند و بینایی است و فرد مبتلا قادر به شناخت درست و کامل محیط و مسائل اطراف خود نیست.
پژوهشگران توسعه با طرح اصطلاح تله های توسعه مشکلات ناشی از متوقف ماندن تصمیم گیران و مدیران را توضیح می دهند. در حقیقت تله های توسعه به سرگرمی و سرگردانی در مسائلی اشاره دارد که هیچ نسبتی با مسائل واقعی و موجود ندارند.
مناطق آزاد در کشور ما به مسائل متعدد دچار هستند، در سابقه این مناطق، هر دوره به اقتضای شرایط و کمبودها، اولویت ها تغییر می کرده اند،
برای مثال فضای آموزشی، حمل و نقل، جاذبه های تفریحی، بهداشت و درمان، فرهنگ عمومی هر یک در فهرست مسائل مناطق آزاد قرار دارند و همگی مستلزم پیگیری و توجه هستند تا به تدریج رفع شوند، اما اولویت آنها در شرایط و ادوار مختلف تغییر کرده اند.
با این وجود و در حالیکه شناخت این مسائل تقریبا برای همگان روشن و واضح است عجیب آنکه دبیر خانه شورای عالی مناطق آزاد به عنوان رکن و نقطه ثقل سیاستگذاری ها در تشخیص اولویتها ، گرفتار تله توسعه می شود و وقت و هزینه خود را صرف مسائلی می کند که یا اساسا فاقد اولویت هستند و یا اینکه در زمان دیگری اولویت داشته اند و در حال حاضر محل توجه نیستند.
برای مثال، اینکه به دنبال صدور کارت هوشمند گردشگر خارجی باشیم، به عنوان عملکرد فانتزی و زیبا قابل قبول است اما سوال اینجاست که موانع ورود گردشگر خارجی به مناطق آزاد در فهرست اولویتهای دبیرخانه جایی دارد؟ آیا اهتمام و تلاش برای برقراری پروازهای روزانه از مناطق آزاد به کشورهای منطقه انجام شده است؟
آیا مشکلات احداث و نوسازی هتلها و اقامتگاهها در اولویتها جایی دارد؟
این نمونه ای از دهها نارسایی و مشکلاتی است که گویای اختلال شناختی در دبیرخانه است. به این معنا که اولویت ها نادیده گرفته شوند و موضوعات فاقد اولویت و تا حدودی نمایشی جایگزین آنها شوند.
تله اختلال شناختی در توسعه مناطق آزاد، ناشی از علتهایی است که رفع آنها تا حدودی مانع از این مسئله مهم و تاثیر گذار خواهد شد.
۱. انتخاب مدیران حرفه ای و متخصص: تسلط و اشراف تصمیم گیران و مدیران بر مفاهیم و مسائل مناطق آزاد از مهمترین نکاتی است که متاسفانه به دلیل برخی ملاحظات نادیده گرفته می شود.
تسلط علمی و نظری بر مناطق آزاد از یکسو و شناخت کافی و عمیق از مناسبات قانونی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر مناطق از سوی دیگر از جمله پیش نیازهای انتخاب مدیران است.
۲. فقدان برنامه و هدف: با وجود اهمیت مناطق آزاد و ظرفیت کم نظیر این مناطق برای کمک به اقتصاد کشور، هدف و برنامه جامعی که انعکاسی از مطلوبیت ها و جایگاه بایسته این مناطق باشد در دست نداریم و همین مسئله باعث مدیریت سلیقه ای، کوتاه مدت و مقطعی می شود.
علیرغم فلسفه وجودی مناطق آزاد در توسعه بخش خصوصی و کاهش مداخلات دولت، نتایج سه دهه فعالیت مناطق شاهد وابستگی به دولت، چند پاره شدن و ضعف بخش خصوصی هستیم.
۳. مداخله گسترده دولت: علیرغم فلسفه وجودی مناطق آزاد در توسعه بخش خصوصی و کاهش مداخلات دولت، نتایج سه دهه فعالیت مناطق شاهد وابستگی به دولت، چند پاره شدن و ضعف بخش خصوصی هستیم.
شکاف عمیق خودی و غیر خودی در توزیع فرصتها و حمایتها از مهمترین عوامل در اضمحلال بخش خصوصی و سرکوب همکاری واقعی دولت - بخش خصوصی و بخش خصوصی- بخش خصوصی در مناطق آزاد است. این مداخلات مسبب تحمیل انگاره هایی است که اغلب برآمده از سلیقه شخصی برخی مدیران است و لزوما انطباقی با مسائل کشور ندارد.
۴. فقدان پویایی و رویکرد تحول گرا: بسیاری از ساختار ها و نظم های حاکم بر مناطق هیچ نسبتی با شرایط و حتی فناوری کنونی ندارد. برای مثال ساختار بودجه ریزی در مناطق، همچنان در چارچوب ها و روش های ناکار آمد یک دهه قبل متوقف شده اند.
در حالیکه با تغییر اولویت ها و شرایط و همچنین فناوری های جدید، ساختار بودجه و نیروی انسانی مستلزم نوگرایی هستند.
این موارد اهم علتهایی است که باعث گرفتار شدن در تله توسعه و اختلال شناختی می شوند.
آسیب شناسی فرایند توسعه در مناطق آزاد، سرشار از نکات آموزنده است.
در کامیابی ها و تلخکامی های این مناطق می توان درسهای زیادی آموخت البته اگر بنایی بر آموختن باشد.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید