کدخبر :295861 پرینت
25 خرداد 1403 - 03:51

درخواست طلاق به‌ خاطر دادن گوشت و مرغ به مادر

مردی وقتی فهمید همسرش به مادرش کمک می‌کند، ترجیح داد به سه سال زندگی مشترک پایان بدهد.

متن خبر

به گزارش سیتنا، مرد جوان وقتی متوجه شد همسرش به مادرش گوشت و مرغ داده است، جنجال بزرگی راه انداخت، تا جایی که این زوج جوان پس از سه سال زندگی مشترک راهی دادگاه خانواده شدند تا برای همیشه از هم جدا شوند. مرد جوان که از کمک به مادرزنش ناراضی بود با همسرش درگیر شد. همسرش نیز تصمیم به جدایی گرفت.

این زن وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرارگرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: آقای قاضی، شوهرم مرد خودخواه و بی‌رحمی است. او فقط به‌دلیل این‌که به مادرم کمک کردم و به او گوشت و مرغ دادم، به تمام خانواده‌ام توهین کرد. مادرم با خواهر کوچکم زندگی می‌کند. چند وقتی می‌شد که به‌علت بدهی، وضعیت مالی‌اش بد شده بود، تا جایی‌که حتی نمی‌توانست گوشت و مرغ برای خانه‌شان بخرد. من که وضعیت آنها را دیدم خیلی ناراحت شدم. دلم نمی‌آمد من درخانه‌ام غذای خوب بخورم ولی آنها غذای درست و حسابی نخورند. برای همین از یخچالم کمی گوشت و مرغ برای آنها بردم. وقتی شوهرم به خانه آمد موضوع را به اوگفتم و ازاو خواستم برای خودمان دوباره گوشت و مرغ بخرد ولی شوهرم در کمال تعجب واکنشی نشان داد که شوکه شدم. او گفت هیچ خریدی برای این خانه نمی‌کند و من باید گوشت و مرغ‌های‌مان را از مادرم پس بگیرم. این رفتارش برایم باورپذیر نبود. اومی‌گفت نباید بدون اجازه او دست به وسایل خانه می‌زدم و از گوشت و مرغ‌های‌مان به مادرم می‌دادم. شوهرم تا پیش ازاین نیز با خانواده من مشکل داشت ولی دیگر فکرش را هم نمی‌کردم تا این حد بی‌رحم باشد و حاضر شود آنها گرسنه بمانند ولی هیچ کمکی نکند. وقتی این رفتارش را دیدم، تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم. شوهرم مردزندگی نیست ونمی‌خواهم درکنار این مرد زورگو و سنگدل بمانم.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی مادرزنم در همه این سال‌ها مرتب درزندگی‌مان دخالت کرد. بارها باعث دعوای من و همسرم شد و به من گفت بی‌عرضه. حالا چون بدهی بالا آورده و وضع مالی‌اش بد شده من باید گوشت و مرغ خانه‌اش را تامین کنم؛ آن هم بدون اطلاع من. همسرم حتی حاضرنشد به من اطلاع دهد. بدون اجازه من تمام مرغ و گوشت‌های‌مان رابرای مادرش برد. اگر حرفی نمی‌زدم مادرزنم درآینده طلبکارمی‌شد و این کار به وظیفه ما تبدیل می‌شد. برای همین سعی کردم جلویش را بگیرم. نمی‌خواهم به مادرزنم که بارها زندگی مشترکم را تحت تاثیر قرارداد و مرا تحقیر کرد، کمک کنم. همسرم خودش می‌داند که رفتارمادرش در این سال‌ها با من چطور بوده است. همسرم به جای این‌که به من حق بدهد، طرف مادرش راگرفت. اتفاقا من هم دیگرنمی‌خواهم درکنار این زن زندگی کنم. اوخانواده‌اش رابه من ترجیح داد. برای همین دیگر مطمئن شدم که او حامی من نخواهدبود.

در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت پیش آمده با یک مشاور خانواده مشورت کنند.

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.