از جک ما، خالق علیبابا چه میدانیم؟
زندگی جک ما داستانی کلاسیک از فقر به ثروت است، اما تاثیرگذارتر از ثروت افسانهای او پشتکار بینظیرش است، او چندین بار به زمین خورد، اما هر بار بلند شد، از اشتباهات خود درس گرفت و با کوله باری از تجربه به مسیرش ادامه داد به طوری که حتی سختترین مشکلات هم نتوانستند او را از پای درآورند.
به گزارش سیتنا به نقل از آینده نگر، وقتی به سرگذشت شخصیتهای موفق و خودساخته جهان نگاه میکنیم، متوجه میشویم که مسیر آنها هم مثل ما پرفراز و نشیب بوده و این میتواند برای بسیاری از آدمها الهامبخش باشد. جک ما یکی از این افراد و بنیانگذار بزرگترین شرکت تجارتالکترونیک به نام علیبابا است. او در 10 سپتامبر 1946 در شهر هانگژو در چین متولد شد و در 50 سالگی صاحب ثروتی معادل 27 میلیارد و 900 میلیون دلار بود، اما پشت ویترین این موفقیت بزرگ چه خبر است؟
دوران تحصیل
زندگی جک ما داستان رسیدن به موفقیت از دل شکست است. او سه بار در دوران راهنمایی و حتی دبستان مردود شد. دو بار در امتحان ورودی دانشگاه عادی هانگژو شرکت کرد و موفق نبود، اما سرانجام بار سوم با کسب حداقل نمره قبولی در رشته زبان انگلیسی مشغول به تحصیل شد. جالب است بدانید او در آزمون ورودی دانشگاه در بخش ریاضی نمره 1 از 120 را به دست آورد. جک ما میگوید: من هرگز در ریاضیات خوب نبودهام، مدیریت مطالعه نکردهام و هنوز نمیتوانم گزارشهای حسابداری را بخوانم، اما همانطور که مشخص است او برای میلیاردر شدن نیازی به ریاضیات نداشت. جک در مصاحبهای با خنده میگوید: «من بارها برای ورود به هاروارد تلاش کردم و شکست خوردم، اما حالا هاروارد به دنبال من برای تدریس در دانشگاهشان است.» با این حال وقتی نگاهی به چهرههای تاثیرگذار تاریخ میاندازیم متوجه میشویم که جک ما تنها نبوده، شخصیتهای دیگری مثل آلبرت اینشتین، وینستون چرچیل و آبراهام لینکلن هم در وضعیتی مشابه جک قرار داشتهاند.
به دنبال کار
جک ما پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، در مسیر جستوجوی شغل برای 30 کارفرما درخواست فرستاد، ولی هیچکدام از آنها با درخواست او موافقت نکردند. جک برای پلیس شدن هم تلاش کرد،، اما حتی برای مصاحبه به او وقت ندادند و تنها با سه کلمه او را رد کردند: «تو خوب نیستی». او باز هم ناامید نشد و مانند قهرمان فیلم مورد علاقهاش فارستگامپ، بیوقفه به دویدن ادامه داد. جک ما برای این که کارمند کیافسی، رستوران زنجیرهای آمریکایی شود هم اقدام کرد، اما از 24 نفری که برای این شغل درخواست داده بودند تنها یک نفر رد شد و به احتمال زیاد میتوانید حدس بزنید آن یک نفر چه کسی بود! آری، جک ما این بار به دلیل قد کوتاه و نداشتن ظاهر خوب شکست خورده بود. همسرش ژانگیینگ که قبل از ثروتمند شدن با جک ما ازدواج کرده بود میگوید: ما مرد خوشتیپی نیست، اما من برای این عاشقش شدم که کارهای بسیار زیادی را میتواند انجام دهد که مردان خوشتیپ از عهده آن برنمیآیند.
از تلخی تا ترقی
شاید فکر کنید که جک ما بعد از تاسیس کمپانی علیبابا دیگر با شکست مواجه نشد، ولی واقعیت دقیقاً برخلاف این موضوع است. البته در ابتدا حباب بورسی شرکتهای اینترنتی که به داتکام معروف است در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 باعث گسترش و رشد سریع شرکتهای مبتنی بر اینترنت شد. علیبابا هم از این قاعده مستثنی نبود و در این دوره آوازهاش همهجا پیچید. سرانجام حباب داتکام ترکید و منجر به فروپاشی بسیاری از شرکتها از جمله علیبابا شد. این شرکت در سه سال اول به سوددهی نرسید. همچنین جک ما نتوانست سیلیکونولی را که یک مرکز فناوری بزرگ در ایالات متحده است، راضی به سرمایهگذاری کند. در این مقطع علیبابا تنها 18 ماه با ورشکستگی فاصله داشت.
همچنین زمانی که علی بابا ۱۸ شریک داشت جک ما که مدیرعامل بود به بقیه گفت که موقعیت هیچ کدامشان در شرکت ارتقا پیدا نخواهد کرد. او قصد داشت مدیران خارجی باتجربه را استخدام کند و فکر میکرد که این کار به نفع شرکت است. با این حال این تصمیم یک اشتباه بود، زیرا از نظر مالی پیامدهای منفی به دنبال داشت و انگیزه تیمی را به طور چشمگیری کاهش داد. بعدها جک ما از این کار به عنوان بزرگترین اشتباه خود یاد کرد. او از این تجربه آموخت که ایجاد یک گروه موفق نیازمند اشتیاق و نوآوری اعضای تیم است. جک ما میگوید: من علی بابا را 1001 اشتباه مینامم.
زندگی جک ما داستانی کلاسیک از فقر به ثروت است، اما تاثیرگذارتر از ثروت افسانهای او پشتکار بینظیرش است. او چندین بار به زمین خورد، اما هر بار بلند شد، از اشتباهات خود درس گرفت و با کوله باری از تجربه به مسیرش ادامه داد. حتی سختترین مشکلات هم نتوانستند او را از پای درآورند. جک میگوید: تسلیم شدن بزرگترین شکست است، اگر تلاش نکنید چگونه میتوانید بفهمید که شانسی برایتان وجود ندارد؟
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید