کدخبر :240643 پرینت
01 بهمن 1398 - 08:06

اعتراف مریم به قتل مهندس اصفهانی در خانه مجردی/ یکبار تسلیم شدم ولی او ول کن نبود!

مجرمان همیشه در صحنه‌های جنایت سرنخ‌هایی از خود به جا می‌گذارند که با کشف این سرنخ‌ها می‌توان آن ها را شناسایی کرد. شاید این سرنخ‌ها به ظاهر اهمیت زیادی نداشته باشد ولی بسیاری از پرونده‌های جنایی با همین سرنخ‌های کوچک کشف شده است.

متن خبر

به گزارش سیتنا، قاضی تحقیق در دادگستری اصفهان بودم خبر کشف جسد مهندس 43 ساله ای در آپارتمانش به من اعلام شد. وقتی برای بررسی صحنه جنایت به محل رفتیم با توجه به بوی تعفن شدید جسد که دو هفته از مرگ آن می گذشت نتوانستیم وارد شویم و با پلمب خانه، روز بعد با تجهیزات تنفسی به سرصحنه جنایت رفتیم. مقتول مرد 43 ساله ای بود که به تنهایی در این آپارتمان زندگی می‌کرد و به وسیله طناب داخل حمام خفه شده بود و قاتلان با کشیدن کیسه نایلونی بر سرمقتول شیرگاز خانه را باز کرده بودند و اقدامات زیادی انجام داده بودند تا جسد زودتر متعفن و متلاشی شود.

برادر مقتول که جسد او را پیدا کرده‌ بود در تحقیقات گفت: برادرم مجرد بود و به تنهایی در این آپارتمان زندگی می‌کرد. از دو هفته قبل از او بی‌خبر بودم و هیچ تماسی با یکدیگر نداشتیم تا این که وقتی امروز برای دیدن او به آپارتمانش آمدم با بوی تعفن شدیدی که از آپارتمانش به مشامم رسید احتمال دادم اتفاقی افتاده است و پس از باز کردن در آپارتمان با جسد او مواجه شدم.

با انجام این تحقیقات، تمام آپارتمان را برای پیدا کردن سرنخ‌جست‌ و جو کردیم و در یکی از اتاق‌ها ته سیگاری با مارک کنت پیدا کردم. بلافاصله آلبوم عکس‌های مقتول را جست‌ و جو کردم و در میان آن ها عکس دختر جوانی را که احتمال می دادم ارتباطی با این قتل داشته باشد برداشتم. از برادر مقتول درباره ارتباط‌های برادرش تحقیق کردم و او گفت: چندی قبل وقتی می خواستم برای مأموریتی به تهران بروم در فرودگاه برادرم را همراه دخترجوانی دیدم و او گفت این دختر کارمند بیمارستان است و یکی از دوستانم از من خواسته تا او را به دبی ببرم و به یکی از بیمارستان‌ها معرفی کنم.

اواخر سال 78 این پرونده در حال رسیدگی بود، بلافاصله دستور دادم تا این دختر شناسایی و بازداشت شود و پس از چند روز وقتی این دختر بازداشت شد با نشان دادن عکس دختری که در محل جنایت پیدا شده بود، از او خواستم هر گونه اطلاعاتی دارد در اختیارمان قرار دهد. او با اعلام این که این دختر را نمی‌شناسد سرنخ دیگری به ما داد و گفت: یک روز وقتی با مهندس سوار خودرویش شده بودم به طور اتفاقی داخل داشبورد یک پاکت سیگار کنت پیدا کردم و از آن جایی که می‌دانستم او سیگار نمی‌کشد از او پرسیدم سیگار برای کیست و او گفت: سیگار برای زن جوانی است که قرار است امشب به خانه او بیاید.

از این دختر خواستم تا اگر نشانه‌‌ای از آن زن دارد بگوید و او گفت: من هرگز او را ندیده‌ام و فقط می دانم نام او مریم است و پدرش در شرکت مخابرات کار می کند.

از آن جایی که می‌دانستم لحظه به لحظه به قاتل نزدیک تر شده‌ایم، دستور دادم تا پرونده تمام کارکنان مخابرات را بررسی کنند و پرونده کارمندانی را که دختری به نام مریم دارند، در اختیارم قرار دهند. بعد از چند ساعت تلاش ما نتیجه داد و با شناسایی یکی از کارمندان که نام دخترش مریم بود از او درباره دخترش تحقیق کردیم و او گفت دامادم اهل کشور امارات است و چند روز قبل از عید به خانه ما آمدند ولی چند روز بعد بدون خداحافظی و به طور ناگهانی ما را ترک کردند و نزد اقوامشان در قشم رفتند.

از آن جایی که خودروی پیکان مقتول نیز از روز جنایت ناپدید شده بود و با توجه به این تحقیقات مطمئن شدیم که قاتل این زن و شوهر هستند.

بلافاصله با دادن نیابت قضایی، تیمی از ماموران را به قشم اعزام کردیم و ماموران پس از کشف خودروی مقتول در نزدیکی محل سکونت این زوج آن ها را بازداشت کردند.

این زن و شوهر پس از بازداشت در همان مرحله اول تحقیقات به جنایت اعتراف کردند.

زن جوان در بازجویی‌ها گفت: مدت‌ها قبل به خاطر مسائل کاری با مقتول آشنا شدم و با او رابطه برقرار کردم و او نیز از من فیلم تهیه کرد و هر بار نیز با تهدید به توزیع فیلم از من می خواست تا با او رابطه‌ام را ادامه دهم. من به ناچار تسلیم خواسته‌های او شدم و در یکی از روزها در حالی که افسرده بودم همسرم که تبعه امارات است با اصرار از من خواست علت افسردگی ام را به او بگویم و من نیز تمام ماجرا را به او گفتم. همسرم از من خواست تا با طرح نقشه ای، مرد مزاحم را به قتل برسانیم. پس از تهیه طناب به آپارتمان او رفتیم و پس از خفه کردن او جسدش را داخل حمام انداختیم و تمام جاهایی را که امکان می‌دادیم اثر انگشت‌مان باشد با نوشابه شستیم. پس از آن با خیالی راحت سیگار کشیدم و با باز کردن گاز آن جا را ترک کردیم.

با اعتراف این زوج پرونده آن ها را تکمیل کردم و از این که توانستیم با کوچک‌ترین سرنخ این جنایت را کشف و عاملان آن را دستگیر کنیم خوشحال هستم.

محمد‌حسین‌شاملو - ‌بازپرس سابق جنایی

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.