کشف جسد دختر جوان پولدار داخل سطل زباله ای در تهران/ با او پلیدی کرده بودند
جسد دختر جوانی که در تهران سالها پیش از خانه فرار کرده بود و به دلایل نامشخصی به قتل رسیده بود در یکی از سطل های زباله شهر پیدا شد.
به گزارش رکنا، دختری که در میان دست های مهربان مادر چشم گشوده و زیبایی دنیا را به تماشا نشسته بود، با دست های ناپاک انسانهایی هرزه به قتل رسید و جسمی که روزی آغوش پدر گهواره ی آرامشش بود در سطل زباله کشف شد.
افسر پرونده کیف وسایلش را روی زمین خالی کرد تا وسایلی که نیاز به نگه داری آنها در اداره نیست تحویل خانواده اش دهد. دفترچه های حساب های بانکی مقتوله با مبلغ قابل توجه ای پس انداز شخصی و گردش حساب هفتصد، هشتصد هزارتومان در روز .... باورش کمی سخت است، اینکه دختر 27 ساله ای مالک چهار خانه باشد و میلیون ها تومان وجه نقد.
پدر و مادرش زمانی که مقابل افسر نگهبان می نشینند در جریان سرنوشت تلخ دخترشان قرار می گیرند. مادر چادر سیاهش را روی صورتش می کشد و چهره پدر از خجالت سرخ می شود.
چند سالی بود که از خانه فراری شده و خبری از او نداشتند تا اینکه امروز فهمیدند منجلابی که مقتول با فرار از خانه در آن گرفتار شده بود او را کاملا در خود بلعیده و به کام مرگ فرستاده است. دختری که با روحی پاک به دنیا آمده و در آغوش پدر و مادری مهربان رشد یافته بود. خواست تا زندگی دیگری را تجربه کند و شاید نخستین بار برای رفع گرسنگی یا یافتن سرپناه تن به روسپیگری داد.
ولی تکرار چند ساله این اشتباه راهی بود که او برای ادامه مسیر زندگی خود برگزید و در نهایت هم تعدادی از مشتریانش برای به دست آوردن پس انداز چند ساله اش او را به قتل رساندند.
دختری که در میان دست های مهربان مادر چشم گشوده و زیبایی دنیا را به تماشا نشسته بود، با دست های ناپاک انسانهایی هرزه به قتل رسید و جسمی که روزی آغوش پدر گهواره ی آرامشش بود در سطل زباله کشف شد.
سخن کارشناس
با انگیزه های فرار دختران از خانه در می یابیم که اکثر آنان برای کسب استقلال و آزادی روابط در خارج از خانه اقدام به فرار کرده اند.
این بدین معناست که جامعه، میزان نظارت های اجتماعی دولتی و مردمی را کاهش داده و آزادی بی قید روابط زنان و مردان را افزایش داده است. در حالی که این حد افراطی از آزادی مقبول بسیاری از خانواده ها نیست.
آنها به دلیل همین فضای نامناسب جامعه مجبور می شوند در رفتار و ارتباطات اجتماعی دختران خود را محدود کنند و این محدودیت و کنترل دختران را با عقده های روحی– روانی مواجه می کتد و آنان احساس خواهند کرد که خانواده آنها را درک نمی کند، در صورتی که به عکس خانواده به دلیل آینده نگری و مصلحت اندیشی فرزند می کوشد دختر را از حیطه خطر دور سازد.
برخی دختران به دلیل حساسیت های روحی، دلسوزی والدین را به معنای سلب آزادی تعبیر و در نتیجه اقدام به فرار از خانه می کنند.
پدیده های اجتماعی همچون حلقه های زنجیر به هم متصل و وابسته اند، به طوری که افزایش نرخ آسیب هایی چون طلاق، بیکاری، اعتیاد، منجر به افزایش آسیبی نظیر فرار دختران می شود و نکته قابل توجه آن که فرار دختران از خانه به افزایش نرخ مفاسد اجتماعی منتهی می شود.
آسیب های اجتماعی از جمله، فرار همچون امراض و ویروس هایی هستند که موجب ایجاد فضای مسموم در جامعه می شوند و می توانند ضمن لکه دار کردن عفت عمومی و شکستن حریم های اخلاقی، بهداشت روانی اعضای جامعه را تهدید و آسیب جدی بر سلامت جامعه وارد کند.
فرار دختران می تواند بزرگترین لطمه و ضربه برای حیثیت و شرافت خانوادگی فرد باشد این عمل اولا نشانه ای از ناکارآمدی خانواده در تربیت فرزند، شکاف نسلی بین والدین و فرزندان و اختلافات خانوادگی است، ثانیا از آنجا که فرجام و سرانجام دختران در اکثر موارد چنانکه ذکر شد گرفتار آمدن در دایره تنگ باندهای فساد و فحشاء و ارتکاب جرایم اخلاقی است، لذا فرار به مفهوم لکه ننگ و بد نامی برای خانواده محسوب می شود و بدین لحاظ است که فرار دختران کمتر توسط خانواده ها گزارش می شود و اغلب پس از بی نتیجه ماندن جستجو ها و تلاش های خانوادگی، فرار دختران با عنوان فقدانی دختر یا دزدیده شدن او به مراجع قضائی گزارش می شود.
از طرف دیگر دختران فراری با درگیر شدن در مسائل غیر اخلاقی نمی توانند به خانواده باز گردند، مگر آنکه خانواده به این نکته توجه کند که عدم پذیرش فرد به معنای فرو غلتیدن هر چه بیشتر او در منجلاب فساد و تباهی است.
در هر حال زندگی دختر فراری در صورت بازگشت به منزل نیز همراه با مشکلات مضاعف خواهد بود.
فرار آغاز بی خانمانی و بی پناهی است و همین امر زمینه ارتکاب بسیاری از جرایم را فراهم می کند.
دختران فراری برای امرار معاش به سرقت، تکدیگری، توزیع مواد مخدر، مشروبات الکلی، کالاهای غیر مجاز، روسپیگری، عضویت در باندهای مخوف و کثیف اغفال و فحشاء اقدام می کنند.
برخی از این دختران پس از فرار در ساختمان های متروکه، پارک و خانه های فساد، شب را به صبح می رسانند و از مکانی به مکان دیگر در حرکت هستند فقط برای آنکه بتوانند زنده بمانند. دختران فراری تمام پل های پشت سر خود را خراب و ویران می کنند.
ارتکاب به انواع جرایم و فساد اخلاقی موجب می شود که دچار انواع بیماری ها و اختلالات روحی و روانی شوند و برخی از آنها به دلیل سر افکندگی دست به خودکشی می زنند.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید