ارتباط آگهی و کاهش انتقاد
به نظر میرسد تا زمانی که روزنامهها تنها به فکر تامین بودجه از راه کسب آگهی سازمانها و بخشهای مختلف در دولت هستند، امیدی به انتقاد و بررسیهای آنان نیست.
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:
استقلال بخش خصوصی در نشریات کشورمان و خصوصا روزنامهها با توجه به وضعیت اقتصادی و ناتوانی تامین بودجه این قبیل جراید در جذب درآمد از طریق فروش نشریه به غیر از جیب دولت شوخی است. در شرایط فعلی نیز اگر نشریه و یا رسانهای مدعی چنین مدعایی شود، ابطال این ادعا را میتوان از طریق جستجو در آگهیهای چاپ شده یک سازمان و شرکت، ویژهنامهها و گفتگوهای سفارشی مدیران سازمانی و شهری به دست آورد.
طی سالهای ۱۳۷۶ تا اوایل دهه هشتاد و قبل از بسته شدن بسیاری از نشریات با حکم قضایی بسیاری از روزنامهها به دلیل اتخاذ سیاستهایی مبنی بر تشکیل شورای سردبیری باتجربه، تولید محتوا و ارایه مطالب جدید-انتقادی درباره نحوه تصمیمگیریهای گذشته و حال در کارزار سیاست و گشوده بودن فضای سیاسی کشور به صورت نسبی این اقبال را داشتند تا از دست خوانندگان و مشترکان روزنامهها درآمدهای خود را به دست بیاورند. انتشار یک روزنامه در صبح و بعدظهر و تجدید چاپ آن؛ مانند روزنامه عصر آزادگان، فتح، صبح امروز در همان سالها حکایت خوانده شدن و خرید روزنامهها توسط شهروندان را داشت.
بیتردید کسب درآمد از طریق فروش نشریه این امکان را به روزنامهها و سایر مطبوعات کشور میداد تا از گرفتن آگهی و چاپ رپورتاژهای خبری سازمانهای متنوع دوری جسته و به جای آن به تولید محتوا و گرفتن پول از دست خریداران نشریه همت کنند. فضای انتقادی آن سالها در نشریات به صورت مستقیم به شیوهی کسب درآمد آنها مرتبط میبود، به عبارتی نشریات تلاش میکردند با کاهش وابستگی خود به آگهیها و سفارشهای خارج از فعالیت حرفهای که از سوی نهادهای مختلف ابلاغ میشد زبان گشودهتری در مقابل سیاستها و عملکرد مسوولان اجرایی داشته باشند. اما با تغییر فضای رسانهای کشور و به حاشیه رفتن روزنامهها و خصوصا با افزایش یافتن نقش شبکههای اجتماعی و برآمدن دولت نهم عرصه به مطبوعات کشور تنگتر و روزنامهها در راستای حفظ خود اقدام به جذب آگهی به هر طریق و ماندن در حوزه اطلاعرسانی را مدنظر قرار دادند، چنین سیاستی تا به امروز نیز دنبال میگردد. چاپ پرشمار ویژهنامههای اقتصادی، مناسبتی و سفارشی توسط یکی از روزنامههای اقتصادی کشور که دست بر قضا مدعی سخنگویی بخش خصوصی را نیز یدک میکشد، نمونهای کوچک در میان صدها مورد دیگر است.
نتیجه چنین سیاستی از سوی نشریات مختلف به اصطلاح زبان گویا و شفاف روزنامهها را به ادبیاتی بعضا ستایشآمیز و خنثی در مقابل دولتهای وقت مبدل کرده است. ادبیاتی که گاه به غیر از نقل خبر و دوری کردن از هرگونه بررسی کارشناسانه و انتقادآمیز صفحات روزنامهها را غیرخواندنی و تکراری کرده است. در واقع خواننده هر روز با انبوهی خبرهای تکراری روبروست، وزیر مربوطه به فلان شهر رفت، وزیر اول پروژهای را افتتاح کرد، معاون رییس دولت گفت، دیگری اضافه کرد و وزیری دیگر تاکید داشت در سال آینده برنامههای بر زمین مانده یکی پس از دیگری آغاز خواهد شد و… چنین حکایتی درباره نشریات منتقد دولت نیز صادق است. اگر انتقاد و گلایه و سخنی در رد سیاستهای دولت حسن روحانی نیز از سوی آنان منتشر میشود این عمل نیز در راستای مشخص بودن جناحبندیهای سیاسی انجام میگیرد، دور از باور نیست که همین نشریات همزمان با انتقاد از عملکرد برخی وزیران و یا سخنان رییس دولت در حال چاپ ویژنامهای در مرکز استان برای نهاد وابسته به دولت هستند و یا در صفحات میانی خبرهای سفارش شده یکی از وزیران را به صورت خاص پوشش میدهند. در واقع نشریات منتقد دولت نیز نتوانستهاند با حفظ مشی سیاسی خود موفق به کسب درآمد از طریق فروش نشریه شوند. تعطیلی روزنامه وطن امروز حکایت همین عدم موفقیت در جذب مخاطب و ستاندن پول از دست خوانندگان است.
به نظر میرسد تا زمانی که روزنامهها تنها به فکر تامین بودجه از راه کسب آگهی سازمانها و بخشهای مختلف در دولت هستند، امیدی به انتقاد و بررسیهای آنان نیست. گویی اکثر نشریات و روزنامهها در کشورمان رمز ماندگاری خود را تبدیل کردن نشریه به آگهینامه میدانند، موضوعی که با استقبال مسئولان نیز همراه است، مدیرانی که نشریه خنثی را به هر تحلیل انتقادی ترجیح میدهند.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید