بعد از خودکشی چه بر سر خانواده میآید؟
«قصدم نسبتاً جدی بود اما یک لحظه به مادرم فکر کردم و اینکه تازه یک روند بیماری گذرانده بود باعث شد منصرف بشوم.»
به گزارش انصاف نیوز، این گفته مهدی پسرجوانی است که از خودکشی منصرف شده است. ارتباط متقابل خانواده و خودکشی مسالهای است که بسیار مطرح شده است و خانواده میتواند یک عامل مؤثر بر روند خودکشی باشد.
خودکشی از آن دست مسایلی است که دربارهی آن بسیار شنیده ودیدهایم و همیشه به دنبال آن بودهایم که با مثبت اندیشی آن را کاهش دهیم. اما یکی از مسایلی که کمتر به آن پرداختهاند وضعیت خانوادهها بعد از خودکشی اعضای آن است.
نازنین دختر جوانی است که با قرص خودش را کشته است. یکی از دوستان او میگوید: «همیشه از تنهایی شکایت میکرد و دنبال کار بود اما بعد از اینکه نتوانست کار مناسبی پیدا کند خودش را کشت.»
او دربارهی وضعیت خانوادهی نازنین میگوید: «من بعد از مرگ نازنین زیاد نتوانستم با خانوادهاش در ارتباط باشم اما تا جایی که خبر داشتم یکی از اعضای خانوادهاش از نظر روانی بهم ریخته بود و حتی کارش تا آسایشگاه هم کشیده شد.»
خودکشی و خانواده یک رابطهی متقابل دارند. خودکشی میتواند بر روند فعالیتهای خانواده و اطرافیان فرد تاثیر بهسزایی بگذارد. افسردگی و تنش روحی در میان خانواده جابهجایی مکانی خانواده و تغییر روند خانواده از جمله موارد این تأثیرگذاری است. از سوی دیگر وابستگیهای مربوط به خانواده هم میتواند باعث و دافعهی خودکشی باشد. شرایط نامناسب روانی و خانوادگی میتواند باعث خودکشی شود و از طرف دیگر وابستگیهای عاطفی هم میتواند مانع این امر باشد.
سیما دختر جوانی است که ارتباط نزدیکی با دختر خالهاش داشته است و شاهد خودکشی او بوده است، میگوید: «دختر خالهام را بعد از مرگ غسل ندادند، میگفتند گناه کبیره کرده است و غسل ندارد. بعد از دفنش هم حرفهای مردم خانوادهی خالهام را رها نمیکرد.»
سمیه زن مسنی است که میگوید: «دختر همسایه کناری ما همیشه با پدرش مشکل داشت؛ مدتی بود که هر روز صدای دعوای آنها را میشنیدیم یک روز دوباره صدای داد و فریاد و جیغ شنیدیم ابتدا فکر کردیم که باز هم با پدرش دعوا کرده است اما با آمدن آمبولانس متوجه شدیم که رگش را زده است. بعد از ختمش خیلی کمتر خانوادهاش را میدیدیم و معمولا هم صدای گریهی مادرش از خانه میآمد و بعد از چند ماه از این خانه نقل مکان کردند.»
خودکشی عوامل مختلفی دارد و به طرق گوناگونی صورت میگیرد اما برخی مسایل مانند دین و حتی خانواده در روند این مساله میتواند تأثیر گذار باشد. بر اساس بررسی سازمان جهانی سلامت به طور متوسط ۸۰۰ هزار نفر سالانه بخاطر خودکشی میمیرند و دومین عامل مرگ و میر در بین سنین ۱۵ تا ۲۹ سال، خودکشی است.
بسیاری از خودکشیها به قصد تنبیه است
مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی در رابطه با خودکشی میگوید: «خودکشی یعنی پایان دادن به زندگی به طور اختیاری و عمدی. از نگاه رفتار شناسی، ۹۵ درصد از خودکشیها با قصد تنبیه، تهدید و ترساندن اطرافیان یا والدین انجام میشود. خودکشی در بین زنان سه برابر مردان است، در صورتی که خودکشی موثر در بین مردان دو برابر زنان است، یعنی خودکشی در بین زنان بیشتر با هدف تهدید و تنبیه یا از روی خشم و ناامیدی صورت میگیرد که در دقایق پایانی بیشتر این گونه افراد پشیمان شده و از دیگران کمک طلب میکنند.
یکی از اصلیترین علل روانی و رفتاری در زمینهی خودکشی افسردگی، انزوا، گوشهگیری و اصالتا فاصله گرفتن از ارزشهای دینی و معنوی است. افراد باایمان محال است که دست به خودکشی بزنند. چرا که در نهایت توکل به خدا داشته و به لطف الهی، اعتماد کامل دارند. بنابراین هیچگاه دست به خودکشی نمیزنند. پررنگ کردن ارزشهای معنوی در زندگی افرد میتواند تا حد قابل توجهی میزان خودکشی را کاهش دهد.»
او دربارهی تاثیر این مساله بر خانوادهها میگوید: «معمولا در شهرهای کوچک کسانی که فرزندان و وابستگانشان خودکشی میکنند، تلاش میکنند که آن را مخفی نگه دارند چرا که نگاهها و ارزیابیهای اطرافیان نسبت به آنها کاملا معکوس میشود و با نگاهی آزار دهنده به اینگونه خانوادهها نگریسته میشود؛ یعنی مفهوم و معنی نگاهها این است که شما نتوانستید در تربیت و رشد فرزند خود از مهارتهای کنترل رفتاری و باورهای ایمانی به طور مؤثر استفاده کنید.»
ابهری دربارهی افزایش خودکشی و تاثیر خانواده میگوید: «درست است که خانواده اولین بستر ساختاری در اینگونه رفتارها است اما بالارفتن سطح خشونت در جامعه توسط بازیهای خشن رایانهای و گسترش فضای مجازی و آن بخش از این فضا که دیگران را به خودکشی تشویق کرده و ابزار خودکشی را به آنها معرفی میکند اقلامی هستند که در افزایش خودکشی موثر هستند یعنی خانواده و جامعه که عبارت است از دوستان و فضای مجازی و خشونتهای افزایش یافته، علل و عوامل اصلی در افزایش خودکشی در جامعه هستند.
همانطور که خانواده میتواند نقش موثری در تصمیمگیری برای خودکشی داشته باشد چیزهایی مثل سختگیری غیر منطقی، تنبیهها و تحقیرها از سوی خانواده میتواند از عوامل اصلی خودکشی باشد، در مقابل آن نیز خانواده و روابط عاطفی در آن میتواند اهرمی بازدارنده برای افراد در خودکشی باشد؛ چرا که آنها به فکر دردها و مشکلات خانواده بعد از این مساله هستند و بیشتر کسانی که تصمیم به این رفتارها میگیرند در دقایق آخر با گریه و نامهنگاری تصمیم خود را برای اطرافیان آشکار میسازند.»
افرادی که به فکر خودکشی هستند را باید جدی گرفت
عطا الله محمدی، روانشناس، در رابطه با تاثیر متقابل خانواده و خودکشی میگوید: «بدون تردید نزدیکترین افراد به فردی که اقدام و فکر خودکشی دارد، خانواده و دوستانش هستند. اگر خانوادهها به رفتار کسی که میخواهد خودکشی کند توجه کنند، حتی نشانههایی تا پیش از خودکشی میتوانند ببینند؛ مثلا ممکن است وسایل گرانقیمتش را به دیگران ببخشد، یادداشتی از خود به جا بگذارد یا مهربانتر از گذشته باشد یا یک تغییر رفتار بارزی در آنها دیده میشود که اگر خانواده به این مسایل بارز توجه کند میتواند با کمک روانشناسان و روانپزشکان و اورژانس اجتماعی برای این افراد کمک بگیرد. خودکشی عوامل مختلفی دارد که خانواده یکی از آنها است، بیکاری، نداشتن امنیت خاطر در زندگی، نا امیدی از آینده و افسردگی شدید هم در خودکشی تاثیرگذار هستند.
بروز خودکشی در خانواده میتواند بر احتمال خودکشی در اعضای دیگر خانواده تاثیرگذار باشد؛ که البته این موضوع به این معنا نیست که خودکشی ارثی است. بلکه به این معنی است که واکنش درست به مشکلات آموزش داده نشده است. خودکشی در واقع یک رفتار بسیار پیچیده است و هر کسی که به آن اشاره میکند و یا فکر میکند را باید جدی گرفت.
خانواده در خودکشی نکردن هم اهمیت دارد، به طور معمول روان درمان گران در جلسه مشاوره و روان درمانی افرادی که تصمیم به خودکشی دارند سعی میکنند توجه آنها را به خانواده و کسانی که دوست دارند جلب کنند تا احتمال خودکشی را کاهش دهند. من چند روز پیش دانشجویی داشتم که پدرش خودکشی کرده بود و این دانشجو و مادرش حس گناه میکنند و خیلی شرایط سختی را پشت سر میگذارند. خودکشی یک حادثهی اضطرابآور بسیار شدید است.»
خانواده سنتی آسیب بیشتری میبیند
احمد بخارایی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در رابطه با تاثیر دین در خودکشی میگوید: «تحقیق دورکیم به عنوان اولین تحقیق آکادمیک دربارهی خودکشی در ۱۵۰سال پیش نشان میدهد که کاتولیکها نسبت به پروتستانها کمتر خودکشی میکنند، در حقیقت اینجا جامعه، سنتی فکر میکند و دین مانع خودکشی میشود. اما در جای دیگر دین تاثیر خود را از دست میدهد و ارتباطی با خودکشی ندارد؛ خودکشی با هر نوع دینی انجام میشود.
علت افزایش خودکشی در میان پروتستانها نسبت به کاتولیکها به این دلیل است که پروتستانها دین را در جامعه، مدرن تعریف میکنند که باعث میشود دین خنثی شود. این مساله فقط در میان پروستانها نیست بلکه خاصیت دنیای مدرن این است که عناصر فرهنگی یا ارزشی، باید با فرهنگ دنیای مدرن همنوایی و همراهی داشته باشند و با آن تقابل نکنند. اگر این عناصر با فرهنگ جامعهی مدرن تقابل کنند خودشان حذف میشوند، این خاصیت دنیای مدرن به این دلیل است که فرهنگ مدرن یک فرهنگ عقلانی است.
امروزه هم همینطور است، در میان نگاه ارزشی و فرهنگ مدرن تقابل ایجاد شده است؛ این تقابل به نظام سیاسی وارد میشود و آن را از کار میاندازد و سپس به بخشهای دیگر جامعه از جمله بخش فرهنگی و بعد از آن بخش اجتماعی وارد میشود. در رفتارهای اجتماعی هم همینطور است؛ سنت اگر بخواهد بیمورد با فرهنگ مدرن تقابل کند به طور عملی ضعیف خواهد شد. در جامعه ما هم همین اتفاق در ۲۰ سال اخیر افتاده است. الگوهای دینداری بین جوانانی که نبض محرکهی جامعه هستند، به دلیل تقابل با دنیای مدرن، آیا کارکردی مانند گذشته دارد؟ در خانوادهها هم همینطور به عنوان عامل بازدارنده کمرنگ شده است و نقش خود را مانند گذشته از دست داده است. به نوعی دین را به عنوان یک نظام بازدارنده مانند گذشته نمیتوان محسوب کرد.»
بخارایی همچنین در رابطه با تاثیر خانواده در خودکشی میگوید: «آسیبهای اجتماعی در جامعه مانند حلقههای به هم متصل هستند و بر یکدیگر تاثیر میگذارند. یکی از دانشجویان من در کلاس کارشناسی ارشد که معاون اداره کار یک شهرستان است میگوید در شهرستان ما از هر ۲۵۰ ازدواج، ۱۲۰ طلاق داریم که بیشتر نوعی آمار پنهان است. وقتی خانواده این فضا را دارد، یکی از خروجیهای آن همان است که در آن خانواده چه قبل از طلاق که با همدیگر زندگی سردی دارند و طلاق عاطفی وجود دارد و بعد از طلاق بستر لازم برای فرزندان وجود دارد که به سمت هنجارشکنی بروند که در حالت خفیف آن خودکشی است و در حالت شدید آن تبدیل به جرم میشود. در حقیقت وقتی خانواده با یک گسل مواجه است ممکن است که فرزندان را به سمت خودکشی سوق دهد.
خانواده به عنوان عامل بازدارنده یا تشویق کننده هردو یک روی سکهاند. از طرفی خانواده اگر از هم گسسته باشد و روابط عاطفی عمیق وجود نداشته باشد و اختلاف نظر باشد، طبیعی است که از دل این خانوده شرایطی فراهم میشود که افراد به سمت خودکشی سوق پیدا کنند؛ مانند حلقههای به هم پیوسته. در مقابل وقتی خانوده، یک خانوده پر مهر و محبتی باشد، هر چقدر هم که مشکلات اجتماعی و فردی وجود داشته باشد ولی فرد یک ترمز دستی برای اقدام به خودکشی دارد. علاوه بر شرایط بیرونی و شرایط اجتماعی، خانوده هم تاثیر به سزایی بر فرد دارد.»
او همچنین در پایان گفت: « وقتی این پدیده اتفاق ببافتد و نرخ خودکشی افزایش پیدا کند، برای جامعه اتفاق زشتی افتاده است. تاثیرگذاری بر خانواده امر ثانویه در این پدیده محسوب میشود. این مساله را نمیتوان زیاد بر خانواده تاثیرگذار دانست، مگر جوان تا پیش از آن ابزار آبروی خانواده بوده است که با خودکشی او دیدگاه دیگران نسبت به خانوده تفاوتی ایجاد کند؟
بسیاری از خانوادهها به دلیل همین تغییر دیدگاه، این مساله را کتمان میکنند؛ بنابراین میتوان گفت این مساله تاثیرگذار خواهد بود اما نباید زیاد مهم باشد. مساله مهمتر از تغییر دیدگاه این است که خانواده باید پیش از خودکشی به فکر فرد میبودند وگرنه بعد از مرگ فرد چه اهمیتی دارد که آبروی خانواده برود یا نه.
در اینجا خانوادههایی هم به اصطلاح پوست کلفتتر هستند، یعنی آسیب کمتری میبینند، مانند همین دختر آبی که بعد از مرگ، پدرش گفت دخترم مریض بوده است و اشتباه کرده است. در حقیقت فکر و فرهنگ انجمادی کمتر آسیب میبیند اما خانوادههایی که خود را مقصر بدانند بیشتر آسیب میبیند؛ البته اگر چنین خانوادهی فهیمی پیدا شود که فرد خودکشی نمیکند. اما در رابطه با تاثیرگذاری، طبیعی است که تاثیرگذار است اما هر چه خانواده سنتیتر باشد کمتر آسیب میبیند و بیشتر توجیه میکند و هر چه خانوادهها عقلانیتر باشند بیشتر خودشان را مقصر میدانند و آسیب میبینند.»
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید