تک تیرانداز نابغهای، که استاد شلیکهای طلایی و بازوی عملیاتی شهید خرازی بود
روایت زندگی شهید عبدالرسول زرین از زبان همرزمان و اطرافیان شنیدنی است، تکتیرانداز آشنای جبههها که همرزمانش او را گردان تکنفره و چریکی مخلص نام نهاده بودند.
به گزارش تسنیم، « ای مردم، من حقیر که مدتهای زیادی در جبههها بودهام، به عشق امام حسین(ع) آمدهام و حسین(ع) است که به من این شور و شعف را داده که اگر به شهادت برسم سعادت و اگر پیروز شوم باز هم سعادت است.». این بخشی از وصیتنامه شهید عبدالرسول زرین است که هیچ دشمن بعثی از تیررس چشم عقاب او در امان نبود. تکتیرانداز آشنای جبههها که همرزمانش او را گردان تکنفره و چریکی مخلص نام نهاده بودند.
حالا دیگر چیزی به سی و ششمین سالگرد شهادت او باقی نمانده که اصفهان آماده گرامیداشت یاد او و ۱۲۰۰ شهید ورزشکار استان میشود. شهیدی متولد ۱۳۲۰ که زندگی او را از کهگیلویه و بویراحمد به اصفهان کشاند تا در لشکر مخلص امام حسین(ع) نمره ۲۰ بگیرد.
زرین که به خاطر مبارزات انقلابیاش تحت تعقیب ساواک قرار گرفته بود، پس از پیروزی انقلاب و با آغاز ناآرامیهای کردستان به همراه حسین خرازی و رحیم صفوی عازم کردستان شد. جنگ تحمیلی برای او مانند یک نقطه عطف بود و تا زمان شهادت در ۱۱ اسفندماه ۱۳۶۲ برای لشکر امام حسین(ع) یک تکتیرانداز قهار بود.
طلاییه؛ مرحله دوم عملیات خیبر؛ ترکش خمپاره؛ و اینچنین یاد او به زرینی نامش در تاریخ ایران ثبت شد. شهیدی که الحق عبدِ رسول(ص) بود و ارادتمند خاندان عصمت و طهارت.
گردان تکنفره
«به تنهایی کار یک گردان را میکرد. در هر کجای خط که سنگر داشت، جبهه دشمن به هم ریخت. لقب گردان تکنفره فقط شایسته او بود. اخلاص، ایمان و تواضع، از سراپای وجودش نمایان بود. ایشان از لحاظ تجربه جنگی و سابقه حضور در مناطق عملیاتی در رتبه فرماندهی تیپ و لشکر بود ولی به دلیل تبحر خاص و منحصر به فرد در کار تیراندازی و تأثیر او در سرنوشت عملیات، به عنوان یک تکتیرانداز ویژه و استراتژیک در جبهههای جنگ، همیشه خار چشم دشمن بود.» و سردار شهید حسین خرازی فرمانده لشکر عشق اینچنین از همرزم شهیدش میگوید.
شهیدی که سردار مرتضی قربانی، فرمانده لشکر ۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس و رئیس کنونی هیئت تیراندازی استان اصفهان در وصفش میگوید: «شهید زرین ابتدا وضو میساخت و بعد اسلحه را برمیداشت و با ذکر "ما رَمیتُ" تیر را به سمت دشمنان نشانه میرفت. او به معنای واقعی کلمه یک چریک مخلص امام زمان(عج) بود.»
استاد شلیکهای موفق
هر شلیک موفقی که داشت در دفترچه خود ثبت میکرد. دفترچهای که حالا پر شده بود از نام نیروهای موثر جبهه دشمن که او آنها را با تبحر خاصی که در تیراندازی داشت شکار کرده بود تا عراقیها او را صیاد خمینی(ره) بنامند و بی آنکه نامش را بدانند از وجودش وحشت کنند. سردار سیداحمد موسوی فرمانده اطلاعات عملیات و گردان غواصان یونس لشکر امام حسین(ع) در دوران مقدس در خاطرهای از شهید زرین میگوید: «چند ماه قبل از شهادتش و قبل از عملیات والفجر ۴ از او پرسیدم، تعداد شلیکهای موفق شما تا کنون چقدر بوده است و تا حالا چند نفر از دشمنان ما را به هلاکت رساندهای؟ اول نمیخواست بگوید ولی وقتی اصرار کردم (حدود ۶ تا ۷ ماه قبل از عروجش) ایشان گفت "تا الان بالای ۲ هزار نفر در ذهنم هست و در دفترچهام ثبت کردهام"، که این تعداد قطعاً در چند ماه بعد و در عملیاتهای بعدی و بین عملیاتها در سنگرهای کمین و تا لحظه شهادت ایشان بیشتر هم شده بود.»
یار حسین
از خرازی بزرگتر بود. حسین فرمانده بود، او تکتیرانداز اما فرمانده میگفت بینشان یک نوع رابطه عاطفی پدر فرزندی حاکم بوده است و همهجا در عملیاتها در کنار هم بودهاند. پس پربیراه نیست که سردار مرتضی قربانی دربارهاش بگوید: «شهید زرین یک نیروی نابغه عملیاتی محسوب میشد و حاج حسین خرازی خیلی به ایشان اعتماد داشت. او بازوی عملیاتی حاج حسین بود. من ۲ بار از زبان شهید خرازی شنیدم که میگفت من صبح عملیات، بعد از خدا و کمک چهارده معصوم(ع) چشمم به دست زرین است.»
داستان یک عکس
لاله گوش راستش سوراخ شده و سرخی رد خون بر گردنش هنوز تازه است اما همچنان میخندد. عکسش را ثبت کردهاند تا بماند برای تاریخ. تا بعدها بگوید که این است هنر مردان خدا. شهید خرازی در وصف این صحنه گفته است: «بعد از عملیات طریقالقدس نزدیک ایشان بودم. با روحیه و شادابی بالایی کارش را انجام میداد و داشت به سمت عراقیها تیر میزد و من میدیدم که چگونه تکتیراندازهای عراقی را هدف میگرفت. به من گفت "حسین ببین چگونه دارند فرار میکنند و چگونه ذلیلانه زمین میخورند". و من خودم چند صحنه از مبارزات ایشان را شاهدش بودم. تا اینکه جایی که ایشان جنگ میکرد عراقیها کشف کردند و یک تیری از جانب تکتیرانداز آنها رها شد و من کنار ایشان ایستاده بودم که خدا خیلی به ما رحم کرد و خدا خیلی به ما لطف کرد که همان لحظه ایشان را برای ما نگه داشت. یک تیر آمد و از بغل گوش ایشان رد شد و لاله گوش راست ایشان را سوراخ کرد ولی ایشان اصلاً خم به ابرو نیاورد و اصابت گلوله دشمن را با لبخند زیبایی پاسخ داد. گروهی از فیلمبرداران هم آنجا بودند که بلافاصله فیلم و عکس ایشان را گرفتند و یک عکسی از او در آن لحظه به یادگار هست که این خود گواه صادقی است از تلاش و مبارزات و حماسههای ایشان.»
شهید منحصر به فرد
برای جبهه تک تیرانداز تربیت میکرد. شهیدی وفادار و فداکار که همرزمانش او را استاد استتار و تیرانداز اول دنیا میدانند و شهید خرازی بارها به او گفته بود تو فرمانده من هستی. گردانشکن مربی تکتیراندازی و از شاگردان شهید زرین است که در وصف استاد میگوید: «من در تیراندازی توفیق شاگردی او را داشتم و از مربیان تکتیراندازی پادگان غدیر بودم. زرین یک تکتیرانداز ششدانگ بود که هم هدفهای ثابت را با یک تیر میزد و هم هدفهای متحرک را که این در نوع خود منحصر به فرد است، آن هم در شرایط سخت و بحرانی جنگ. ایشان از لحاظ جنگاوری و تیراندازی بینظیر بود و سنگرهای کمین و استتار ایشان زبانزد بود و چنان سنگرهای مستحکم ایشان استتار دقیقی داشت که دشمن سر تا سر روز دنبال او میگشت ولی نمیتوانست او را پیدا کند. ایشان چندین سنگر کمین در فواصل مختلف داشت و بعد از چندین بار شلیک، مکان خود را عوض میکرد. ایشان میگفت "در دو جا به هیچوجه عراقیها را نمیزنم؛ یک جا وقتی در دوربین کسی را ببینم که آب میخورد و یک جا هم اگر ببینم کسی غذا میخورد"».
و این رشادتها و اخلاص کمنظیر بود که شهادت او را برای دیگران غیرقابل باور میکرد. شهیدی که در بخش دیگری از وصیتنامه خود آورده است: «ای مسئولان و ای کسانی که مسئولیت کارهای اجرایی در دست شماست، بدانید این کارها مسئولیت و تعهد است در قبال اسلام و خدای نکرده اگر هوای نفس بر شما غلبه کند به زمین میخورید، مثل بنیصدر و مثالهم و اگر با توکل بر خدا همه کارهایتان اعم از نفس کشیدن و خشم و غضب و دوستیتان و جنگ و جهاد و حرف زدن و اعمالتان برای او باشد، در دنیا و آخرت سربلند خواهید بود. که اگر مسئولان از روی هوای نفس خود کار کنند، به خون شهدا و مصدومین و مجروحین خیانت نمودهاند و نه دنیا را دارند و نه آخرت.»
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید