کدخبر :228168 پرینت
13 اردیبهشت 1398 - 23:17

علت شوآف آقازاده‌ها و سرمایه‌داران در شبکه‌های اجتماعی چیست؟

کافی است چرخی در اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی دیگر بزنید تا از شکل زندگی بسیاری از سلبریتی‌های مجازی و آقازاده‌هایی که ساعت‌های متمادی مشغول نمایش شکل عجیب زندگی خود به سایرین هستند شگفت زده شوید.

متن خبر

به گزارش زهرا منصوری خبرنگار انصاف نیوز، سمیه توحیدلو، جامعه شناس اقتصادی، می‌گوید منشا ثروت در نحوه‌ی رفتار سرمایه‌دارها مهم است اینکه آن پول بادآورده است یا با عرق جبین به دست آمده و واجد فرهنگی است که آمیخته به فرهنگ کار است یا نه، در تحلیل این نوع رفتارها درخور توجه است. او همچنین معتقد است که معمولا ثروتی که در چرخه‌ی کار و تولید باشد کمتر صرف شوآف یا مصرف رسانه‌ای می‌شود.

او همچنین در جایی دیگر از این گفت‌وگو اشاره می‌کند که‌ بخش زیادی از مصرف صرف رسانه می‌شود، یعنی طرف چیزی را می‌خرد تا عکس آن را در شبکه‌های اجتماعی که عضو است، منتشر کند و بگوید این‌ چیز را استفاده کرده‌ام.

اما این مصرف رسانه‌ای در سلبریتی‌ها، اینفلوئنسرها و آقازاده‌هایی چون ساشا سبحانی که نمایشی عجیب با پول‌هایش به راه انداخته بسیار متفاوت‌تر از ظهور بروز افراد عادی در این فضاهاست.

توحیدلو آقازاده‌ها یا ژن‌های خوب را به دو دسته‌ی سیاسی_اقتصادی و سیاسی تقسیم می‌کند و آن‌ها را با یکدیگر متفاوت می‌داند و معتقد است تمامی گزاره‌هایی چون آقازادگی مخرب و شوآف‌های تجملی ماحصل رانت و پول‌ها و سرمایه‌های بادآورده و یک شبه است و به این لحاظ بر توجه به منشا سرمایه و ثروت این افراد برای تحلیل تاکید می‌کند.

متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

سمیه توحیدلو درباره‌ی شوآف آقازاده‌ها و افراد شاخص در شبکه‌های اجتماعی با ثروت و سرمایه‌ی تحت اختیارشان، به انصاف نیوز گفت: «دو مساله‌ی کاملا مجزا وجود دارد. یکی به بحث منشا ثروت بازمی‌گردد؛ این سوال خیلی مهم است که این پول از کجا آمده است؟ آیا این فرد برمبنای یک کار کارآفرینانه‌ی مشخصا تولیدی ثروتمند شده و یا حتی عضو خانواده‌ای از آن دست بوده؟ یا کسی است که مدل کسب درآمدش از واسطه‌گری، کارهای خدماتی و حتی آقازادگی است؟ بنابراین کاملا فضای متفاوتی با یکدیگر دارند.»

وی افزود: «شما وقتی تاریخ این مباحث تولیدی و اقتصادی در ایران را بررسی می‌کنید، متوجه می‌شوید که افراد به چند دسته تقسیم می‌شوند، یک گروه واسطه‌گرهایی هستند که به مدد تغییر و تحولات مالی می‌توانند سرمایه‌دار شوند و یک گروه هم کسانی هستند که واقعا کار می‌کنند. یعنی ثروتی دارند که نتیجه‌ی کار کردن است و اتفاقا این ثروت آنقدر درگیر کار می‌شود که اساسا جایی برای شوآف کردن از دل آن نمی‌ماند.

شما کمتر در این فضای رسانه‌ای می‌شنوید که فلانی پسر فلان کارخانه‌دار معروف است -حالا چه در قدیم و چه جدید-‌ چون بالاخره هنوز هم ما کسب و کارهای بزرگی داریم که به شکل خصوصی اداره می‌شوند‌. حتی در فضای کارآفرین‌های جدید، خیلی از آن‌ها کار آفرین‌هایی هستند که به شکل خانوادگی اداره می‌شوند‌ و از پدران به پسران می‌‌رسند‌. اصلا در مدل اقتصادی جامعه‌ی ایرانی باب است که سرمایه‌گذاری‌ها و مدیریت‌ها از دل فضای خانوادگی در می‌آید. اما در چنین فضایی که کسب و کار مهم‌تر از ثروت است و ثروت برای تولید کار مجدد و تولید سرمایه‌ برای رونق کار استفاده می‌شود، در این موارد شما اصلا بروز و ظهورها و شوآف‌های تجملی از ثروت را نمی‌بینید.

نه اینکه اصلا نداشته باشند یا مدل و سبک  زندگی آنها متفاوت‌تر باشد؛ اما به نظر می‌رسد سبک زندگی و یا مصرف رسانه‌ای که یک مدل مصرف اقتصادی است، چیزی است که در مدل‌های دیگر تولید دیده می‌شود. بنابراین اولین خط کشی که می‌توان گذاشت این است که این پول از کجا آمده است؟  و چقدر این آدم‌ها از کارشان و تصورشان از به دست آمدن این پول شوآف می‌دهند و به شکل رسانه‌ای آن را مصرف می‌کنند؟»

توحید لو ادامه داد: «نکته‌ی دومی که وجود دارد همین بحث مصرف رسانه‌ای است که به مرور با حضور شبکه‌های اجتماعی و انواع ساحت‌هایی که بازنمایاننده‌ی سبک زندگی است، به شدت رشد پیدا می‌کند؛ حتی آدم‌هایی که در این وادی نیستند هم خودبه‌خود بازنمایی که از خودشان می‌کنند یک بازنمایی تجملی است. البته در دنیا هم وجود دارد و لزوما در ایران نیست، اما در ایران خودش را شدت یافته‌تر بروز می‌دهد؛ و شاید چون آن گستره و ضریب نفوذ شبکه‌های اجتماعی در بین طبقه‌ی متوسط و رو به بالا است، به همین دلیل بازنمایی ثروت را خیلی در این شبکه‌ها می‌بینیم؛ مثل مدل غذایی که می‌خورند و رستورانی که می‌روند. اما وقتی به آمارها نگاه می‌کنید حدود کمتر از بیست درصد مردم در سبد مصرفی خود ماهانه -یا حتی سالانه- مصرف حضور در رستوران دارند.

اما وقتی مثلا به اینستاگرام می‌روید -که بازنمایی تصویری زندگی شماست- کاملا چیز دیگری می‌بینید، گویی همیشه رستوران‌ها پر هستند. ویژگی این رسانه‌ها در واقع بازنمایی سبک زندگی  است، که این سبک زندگی هم متاسفانه در جامعه‌ی ما به دلیل اینکه آدم‌‌های فعال و دارای ضریب نفوذ این رسانه‌ها اغلب متوسط رو به بالا هستند چنین بازنمایی دارد. تصویر ما از متوسط خیلی متفاوت است، یعنی بخش زیادی از جامعه‌ی ایرانی خود را متوسط می‌پندارد. در صورتی که اگر از لحاظ دهک‌های جمعیتی عددها را سرریز کنیم خلاف این موضوع را خواهیم دید؛

و نکته اینجاست که مخصوصا آن کسانی که در فضای رسانه‌ای حرف می‌زنند و شکایت می‌کنند و زبان و صدای آنها شنیده می‌شود، این‌ها اغلب متوسط رو به بالا هستند و باتوجه به درآمد، سبک زندگی و نوع مصرفی که انجام می‌دهند، حتی در طبقه‌ی متوسط هم قرار نمی‌گیرند.»

این جامعه شناس گفت: «شما در نظر بگیرید شبکه‌هایی که بازنمایی کننده‌ی یک ‌طبقه‌ی خاص در جامعه هستند هرچند به لحاظ سیاسی خود را متوسط بدانند، خود به خود این شبکه‌ها، به جایی برای شوآف و مصرف تبدیل می‌شوند. ‌بخش زیادی از مصرف صرف رسانه می‌شود، یعنی طرف چیزی را می‌خرد تا عکس آن را در شبکه‌های اجتماعی که عضو است، منتشر کند و بگوید این‌ چیز را استفاده کرده‌ام؛ حتی اگر چیز معقول و مقبولی نباشد. این آفتی است که متوجه شبکه‌های اجتماعی شده و در همه‌جای دنیا بحث می‌شود که طبقه‌های فعال در آنجا طبقه‌های بالاتر هستند؛ خود به خود ذات این موضوع فضایی را می‌سازد که رقابتی در تجمل‌گرایی ایجاد شود و هرچقدر توانی که برای پیروزی در این رقابت و میدان می‌گذارید بیشتر شود، شما را بیشتر به این سمت می‌برد که فضا‌ی‌تان فضایی تجملی شود، حتی اگر از آن به شکل نمایشی استفاده می‌کنی و  واقعا آن حجم از تجمل در زندگی شما وجود نداشته باشد.»

توحیدلو رد ادامه توضیح داد: «این ماهیت رسانه را داشته باشیم، حالا در این ماهیت رسانه ما جامعه‌ای را ببینیم که در آن به لحاظ اقتصادی و اقتصاد سیاسی تولید کم رونق شده، کارخانه‌ها از کار افتاده‌اند، فضای اقتصادی خصوصی ما -که مستقل از نهادهای عمومی و  دولتی کار می‌کنند- به شدت  نحیف و لاغرتر شده‌اند، یعنی گروهی که کار برای آ‌نها از ثروت معنادارتر است.

خود به خود با حجم وسیعی از افرادی که پول‌های آورده‌ی از جاهای مشخص -مثل رانت و تحریم- روبرو می‌شویم. آن سنوات تحریم بخش زیادی از این نوع آدم‌هادر جامعه‌ی ما ساخت. آدم‌هایی که پیش از آن اصلا سبک زندگی‌شان اینگونه نبود، اما به دلیل رانت سیاسی و روابطی توانستند شرکت‌های یک شبه بزنند و حالا هم ماجراهایی مثل پتروشیمی یا بابک زنجانی و امثالهم را می‌بینیم که کم هم نیستند.»

این کارشناس ادامه داد: «این فضای اقتصاد سیاسی، ما را به سمتی برد که پولدارهای یک شبه داشته باشیم که اصلا مساله‌شان کسب و کار نیست، مساله‌ی آنها پول است و اینکه «چه کنیم که این پول بیشتر شود؟ آیا در بانک بگذاریم؟»

اتفاق‌های مالی در مملکت را ببینید! ما یک سری پول‌های باد آورده داریم که ناشی از رانت و تحریم  و امثالهم است که مدام در  جاهایی مثل بانک و ارز سرمایه‌گذاری می‌شوند و به لحاظ اقتصادی برای جامعه‌ی ما مساله می‌سازند. حالا همین آدم‌هایی با این پو‌ل‌ها و فرهنگ متفاوتی که با کار نیامده، معلوم است که با نگاه فرهنگی به این مقوله‌ی اقتصادی نگاه نمی‌کنند‌. بنابراین برهم نشست این رسانه و آن فرهنگ همان اتفاقی است که ما الان می‌بینیم‌.

سمیه توحیدلو در پاسخ به این پرسش که تحلیل او از رفتار آقازاده‌ها در شبکه‌های اجتماعی چیست، گفت: ماهیت ثروت نیاز به شکل‌گیری یک فرهنگی دارد که منظور از آن، فرهنگ کار است. یعنی ثروتی که از کار و عرق جبین به دست آید. فضایی که به شکل کار وجود داشته است خیلی متمایز و متفاوت است با ثروتی که حتی استفاده کننده از ثروت نداند از کجا آمده است؛ این دو باهم فرق دارد.

ممکن است یک آقازاده‌ی اقتصادی ببینید پدری یا فردی را دارد که کاملا در فضای اقتصادی بوده، کارخانه داشته یا در بورس بوده و چم و خم اقتصادی را می‌داند، آنها در زمینه‌ی ثروت خیلی متفاوت عمل می‌کنند تا نوع دیگری که یک شبه ثروتی به دست می‌آورد. ممکن است در سبک زندگی و یک جاهایی این دو مدل باهم متفاوت نباشند اما در فضای عمومی متفاوت‌اند. بنابراین من آقازادگی را لزوما امر اقتصادی نمی‌دانم، آن چیزی را اقتصادی می‌دانم که از دل رانت بیرون آمده؛ آن رانت و پولی که از ناکجا آبادی آمده هم آقازادگی مخرب ایجاد می‌کند، هم شوآف تجملی ایجاد می‌کند. بنابراین هرچیزی که داریم می‌بینیم لزوما ماحصل آقازاده بودن آدم‌ها نیست بلکه ماحصل چیز دیگری است‌.

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.