کدخبر :226495 پرینت
01 فروردین 1398 - 12:12

پست درناک یک روزنامه نگار و مروری بر درد دلی از محمد مطیع

بخش هایی از مصاحبه محمد مطیع در سال 88 را بخوانید، او از طرح شایعات بسیار درباره خود بسیار رنجیده بود.

متن خبر

به گزارش سرویس وبگردی سیتنا، احسان رحیم‌زاده روزنامه نگار در پی درگذشت محمد مطیع در آخرین ساعات سال ۹۷، در اینستاگرام نوشت:

«ماه بی‌رحم اسفند قبل از خداحافظی آخرین قربانی‌اش را هم گرفت. محمد مطیع، وزیر اعظم سریال «افسانه سلطان و شبان»، ساعاتی پیش در تنهایی در منزل شخصی خود در شهر گوتنبرگ سوئد درگذشت.

من اوایل سال هشتاد و هشت با این بازیگر مشهدی مصاحبه کردم. از آمدن به ایران پشیمان بود و می خواست برگردد سوئد. بخشی از مصاحبه را در ادامه می توانید بخوانید.

در آینده چه فیلم ها و سریال های جدیدی را از شما خواهیم دید؟

در آینده هیچ گونه فعالیتی نخواهم داشت. الان دارم در جیرفت یک سریال کار می کنم. این پروژه که تمام شود، دیگر کار نخواهم کرد.

به چه دلیل یک بازیگر موفق و پیشکسوت، می خواهد چنین تصمیم عجیبی بگیرد؟

به خاطر لطف دوستان. زنگ می‌زنند مصاحبه می‌کنند و هرچه دلشان می‌خواهد می نویسند. برایم دردسر درست می‌کنند. به هر حال فکر نمی‌کنم دیگر کار کنم. این سریال که تمام شود می خواهم برگردم و بروم. خانواده‌ام در سوئد منتظرم هستند.

مگر چه مطلبی نوشته اند که شما این قدر ناراحت شده اید؟

یکی از نشریات نوشته محمد مطیع آمد ایران پول جمع کند و برود. خیلی احمقانه است کسی کرون سوئد را ول کند و بیاید در ایران پول جمع کند. یک کرون دویست تومان است. این حرف های بازتاب خوبی نخواهد داشت.

وقتی به قول خودتان مردم این قدر شما را دوست دارند، چرا صحبت از رفتن و خداحافظی می کنید؟ 

چون اذیت می شوم. یک هنرمند به مردمش مدیون است. مردم من را محمد مطیع کرده اند. من نباید برای اجنبی کار کنم. حالا هم با خلوص نیت آمده ام. این تنگ نظری ها و شایعه سازی ها روحم را آزرده می کند. شما نمی دانید چقدر شایعه علیه من ساخته اند. می گویند من را کشته اند. تیر بارانم کرده اند. معتادم کرده اند. از مملکت بیرونم کرده اند. جدیدترینش هم این است که مطیع آمده پول جمع کند و برود. مردم که این شایعه ها را  درست نمی کنند. برخی همکارهای من این کارها را می کنند. باید یک فضایی هم باشد که من بتوانم نفس بکشم. دهانم را می گیرند و می گویند نفس نکش. مردم چه کار می توانند بکنند؟  من باید جواب بدهم. من سر پیری حوصله این بازی های بچه گانه را ندارم. می گویم ما را به خیر و شما را به سلامت. چشم ندارید ما را ببینید خب نداشته باشید. ما رفتیم.

پس این که می گویند «هنرمند باید صبور باشد» چه می شود؟

بله سر صحنه صبر من خیلی زیاد است. من را ببرند سر تپه و بگویند صد بار برو بالا و بیا پایین. ۱۵ تا برداشت هم بگیرند. ولی این طوری که الان است، ته دل آدم می سوزد. »

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.