یک دعوای برادری در سینمای ایران/ پست قدیمی یکی از برادران بهروز وثوقی
بهروز وثوقی سمبل سینمای فارسی پیش از انقلاب حالا با گلایه از نابرادری به صدر اخبار بازگشته است.
به گزارش خبرآنلاین، بهروز وثوقی هنرپیشه سرشناس سینمای پیش از انقلاب و سوپراستار آن سالها که از «قیصر» تا «گوزنها» و از «سوته دلان» تا «ممل آمریکایی» و «ماه عسل» روی گیشه موفقیتهای زیادی داشت.
خیلیها در سینمای ایران به او ادای دین کرده اند. با او عکس به یادگار گرفتند و خواهان این شدهاند که مشکلات حل شود تا شاید او بتواند برگردد اما بازگشتش و حتی آوردن اسمش هم منتقدان بسیاری دارد و بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند او باید ابتدا پاسخگوی بخشی از رفتارهای گذشتهاش باشد و بعد اینکه همان مسیری را برای بازگشت طی کند که بزرگانی چون نصیریان و انتظامی و رشیدی و کشاورز و مشایخی برای ماندن در ایران انجامش دادند.
بهروز وثوقی اما در روزهایی که دیگر بحثی در اینباره نیست، پستی در اینستاگرامش منتشر کرد که سوژه داغ شبکههای اجتماعی شد. او از نابرادرانش نوشت و ادعا کرد اموال و داراییهایش در ایران را غصب کرده اند.
او چنگیز ، شهروز و دیگران را به تصرف اموالش متهم کرده است. حرفهایی که باعث شد تا چنگیز، بردارش در کمتر از چند ساعت دو پست درباره برادر بزرگتر بنویسد. چنگیز که در همه سالهای بعد از انقلاب به دلیل شباهت ظاهری با برادرش ماند و سالها جلوی دوربین رفت اما آن استعداد سوپراستار شدن را نداشت، در این پستها از برادری گفته است. خاطره از مادرشان که چه کسی را بیشتر دوست داشت و باقی مسائل. چنگیز وثوقی که البته این روزها فقط از طریق اینستاگرامش با محیط پیرامونی ارتباط دارد، در طی چند ساعت پس از انتشار پست برادرش با هجوم کامنتهای منفی از سوی هواداران بهروز وثوقی روبهرو و مجبور به بستن صفحهاش شد.
او در این دو پست اما پاسخی به اتهام طرح شده از سوی برادرش نداشته است ولی پیشتر یعنی دو سال قبل وقتی یکی از خبرنگاران متنی درباره گلایه بهروز از برادرانش نوشته بود، به این اتهامات پاسخ داده و تاکید کرده است ریالی از املاک یا داراییهای وثوقی ساکن در فرنگ را تصاحب نکرده است.
در این کامنت که چنگیز وثوقی ۱۰۴ هفته قبل و در روز چهاردهم مارس ۲۰۱۷ برای امیرعباس واسعی نوشته، آمده است: «لطفا جمع نبندید. برادری که ویلای بهروز را در نوشهر در اختیار داشت، فیروز بود که یکسال از بهروز کوچکتر است نه من و سایر برادران. فیروز بدون اطلاع بهروز سندسازی کرد و بدون اجازه بهروز ویلا رو فروخت و پولشو ورداشت و با خانواده اش رفت و مقیم امریکا شد.
مادر من یکبار بیشتر ازدواج نکرد و همیشه معتقد بود بهشتی که میگن زیر پای مادران است شامل زنهایی میشود که در طول عمرشون {.....}. پس ما هیچکدام نه ناتنی هستیم و نه {...}. برادر بهروز بودن در گذشته همیشه باعث افتخار من بود ولی بعد از انقلاب برادر بهروز وثوقی بودن مورد تایید وزارت ارشاد نبود و به سختی و به اصرار کارگردانها که میگفتند فقط این نقش رو چنگیز وثوقی از پسش برمیاد و باید بازی کنه به من با ترحم نقش را محول میکردند. که اکثرش هم منفی بود و من حق انتخاب و انتخاب نقش مثبت را نداشتم .حتی از طرف تلویزیون به کارگردانهایی که مرا انتخاب میکردند میگفتند با ریش و سبیل قیافه اش را تغییر بدهید تا شباهتش به برادرش محو شود ولی من با تمام محدودیتها همیشه و در هر مصاحبه ای یادی از بهروز کردم. در ضمن خواهشمندم برای تبلیغ پیج های دیگران و بدنام کردن وسواستفاده از پیج من استفاده نکنید. این بار شما را به گناهی که قضاوت نادرست در مورد من کردید میبخشم. در صورت تکرار متاسفانه مجبورم شما را بلاک کنم. سی و هفت سال سابقه کاری و شخصیت و زندگی خصوصی من بر تمامی دوستان مشخص و روشن است. شما نمی توانید دیگران را در مورد من تحریک و اغفال کنید.»
این واکنشِ دو سال قبلِ بازیگری که هم در تلویزیون و هم سینما تا سال ۱۳۹۵ کارهایی در کارنامهاش ثبت شده در واکنش به اتهامی است که به نظر میرسد بهروز مدتهاست به برادرانش میزند. او بیش از دیگران نامش سر زبانهاست. بیشتر از فیروز و شهراد .
چنگیز در ۲۴ ساعت گذشته دو متن برای برادرش نوشته تا شاید کمی پست اینستاگرامی برادرش تلطیف شود اما انتقادهای زیادی در کامنتها به او شده است. چنگیز البته در قالب خاطره ای از مادرش گفته مادر پیرشان وقتی شنید که بهروز گفته دیگر هیچ وقت به ایران نمیآید، امیدش ناامید شد و دو ماه بعد از آن اتفاق درگذشت.
او به چند نفری هم از دیدار مادر و پسر در ترکیه گفته است. از آخرین دیدار اما تنها باری که درباره اتهامات بهروز سخن گفته، همین کامنت دو سال قبلش برای امیرعباس واسعی بوده.
او خیلی شفاف گفته که هیچ نقشی در تصرف اموال برادرش نداشته اما شاید دلخوری بهروز از او این ۴۰ سال استفاده از شباهتشان باشد. یک دلخوری حسی هرچند بهروز چیزی دربارهاش نگفته اما در پاسخ چنگیز میتوان رگههایی از این ماجرا را دید.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید