پدر جامعهشناسی نوین ایران: هیچوقت جامعهی ایران چنین التهابی را تجربه نکرده بود!
متن خبر
سیتنا - دکتر باقر ساروخانی استاد دانشگاه تهران که از او به عنوان پدر جامعهشناسی نوین ایران نام میبرند در گفتوگو با بیستوچهارمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات که با موضوع ویژگیهای ارتباطاتی جامعه امروز ایرانی انجام شده، نکات بدیع و قابل توجهای را بیان کرده است. او در این گفتوگو وضعیت فعلی جامعه ایران را بیسابقه میخواند.
بخشهایی از نظرات ایشان را میخوانید:
- در سی یا چهل سال اخیر تحولاتی را تجربه کردهایم که در تاریخ بینظیر است. به نوعی میتوان گفت ما در یک زمانه التهاب زندگی میکنیم. هیچوقت جامعه ایران چنین التهابی را تجربه نکرده بود.
- آهنگ تغییرات و التهاب زمان و تولید جهانهای دیگر، سرعت گرفته است. من نمیگویم یک جهان، بلکه میگویم چندین جهان، زیرا ما در هر برههای از حرکت، جهان دیگری را تجربه میکنیم و واقعیت دیگری در برابر ما بروز میکند. بنابراین جهانهای متعددی را تجربه میکنیم که من اسمش را «دوران التهاب» گذاشتهام.
- طبیعتاً در چنین جامعهای که تغییرات عمیق و وسیعی را در همه زمینهها تجربه میکند، آینده ثابت نیست. جوانی که در جامعه سنتی ما زندگی میکرد، آیندهاش مشخصی بود؛ شغل پدرش را ادامه میداد، تحصیلات اندک و مشخص داشت و... اما حالا میبینید هزینه ساختن انسان بسیار بالاست. در تاریخ چنین تجربهای را نداشتیم. وقتی شما این التهاب تاریخی را دارید، آینده شما مشخص نیست و باید با دستان خودتان آینده را بسازید در حالی که در جامعه سنتی آینده مشخص بود. بنابراین میبینیم به نوعی در شرایط ابهام زندگی میکنیم.
- ما هیچوقت در تاریخ چنین زندگی شهریای را نداشتیم و جمعیت ما اینطور نبود. پیش از آن 85 درصد جمعیت ما در روستاها متمرکز بود ولی حالا برعکس شده است. به کاربرد فضا نگاه کنید، ما هچوقت در سنتمان اینچنین ساختمانهای بلندی نداشتیم. بنابراین میبینیم که تجربه تاریخی دیگری در برابر ما قرار دارد، مخصوصاً برای جوانان. اینچنین جامعهای با چنین تغییرات سریعی تنگناهای خاصی هم دارد.
- در چنین جوامعی، انسانها دچار سرگردانی میشوند. حالا جوانی میخواهد همسر انتخاب کند. آیا باید شیوههای پدرانش را به کار گیرد و خانواده کسی را برای او انتخاب کند؟ خیر، آن شیوهها دیگر جواب نمیدهد، باید شیوههای جدیدی را به کار گیرد. شما این پراکندگیها را میبینید که هرکسی به شیوه خودش و هر خانوادهای به صورت خاصی عمل میکند.
- یک مرتبه شما میبینید یک خانواده ندارید، چندین نوع خانواده دارید، چندین نوع رفتار دارید، چرا؟ برای اینکه نرمهای طبیعی ساخته شده در خلال قرنها در معرض تهدید قرار گرفتهاند. شما الان اشتغال زنان را ملاحظه میکنید. ما پیش از این، چنین تجربهای را نداشتهایم. این بیسابقه است. گاه درآمد زنان شاغل از مردان، بیشتر هم شده است . این درآمد از آن کیست؟ ببینید بیهنجاری اینجاست. مردی میگوید همه این درآمد از آن من است، من نفقه خانه را باید تأمین کنم، زن دیگری میگوید نفقه خانه به عهده شماست، این درآمد هم برای من است. اینجاست که تنازع بروز پیدا میکند، اینجاست که هنجار ساخته شده و آمادهای وجود ندارد. این یک «بیهنجاری» است. این یکی از ویژگیهای جامعهایست که در معرض تکانهای تندی قرار گرفته که ما اصطلاحاً به آن «زمان التهاب» میگوییم.
- حرکت تکنولوژی بسیار سریع است ولی ما برای اینها نظریهسازی نکردیم؛ کاری که ژاپنیها انجام دادند. ژاپنیها زمانی که میخواستند تحول تاریخی جوامع را تجربه کنند، در آستانه تحول برای توسعه نظریهسازی کردند. ما این کار را نکردیم. یعنی شما یکمرتبه نگاه میکنید که در درون ساختار کلان جامعه تعادل وجود ندارد، حرکت سریع زیرساختها و حرکت آرام نظریهها را شاهدیم. در یک فیلمی نشان دادند که یک روستایی سوار الاغ است اما با موبایل صحبت میکند....من از اینکه جامعه، تکنولوژی جدید را بپذیرد، هیچ ابائی ندارم. جامعه باید حرکت کند و پویا باشد ولی میگویم این تکنولوژی وارداتی اگر فرهنگ خودش را نداشته باشد، به بلای تازهای تبدیل میشود. ما میگوییم «دیرکرد فرهنگی».
- یکی دیگر از ویژگیهای دوران التهاب این است که آدمها از سنت خودشان میگسلند و نئولوژی برایشان جالب میشود. نوآوری و رفتن به سوی پدیدههای جدید بد نیست ولی مهم این است که ما از بسترهای سنتیمان غافل نشویم. اگزیستانسیالیستها جمله معروفی دارند که میگویند ما میتوانیم دگرگون شویم، ما میبایست با دنیای جدید بیامیزیم ولی نباید تقلید رنگپریدهای از دیگران باشیم. ما نه میخواهیم و نه میتوانیم سوئدی شویم، نروژی شویم و...، نمیخواهیم. ما میخواهیم ایرانی باشیم. ما باید به ایرانی بودنمان افتخار کنیم. متأسفانه گاهی روندی ایجاد میشود که جوانان ما دنیا دیگری را آرمانی میکنند و در ذهنشان بهشت موعودی از جوامع دیگر میسازند، تصور میکنند آنجا جای امن، ارتقاء و تعالی است، این به نظر من برای دوران التهاب بسیار خطرناک است. در این وضعیت شما یک دفعه میبینید گروههای مرجع ما تغییر میکنند. ما از کودکی با حافظ و سعدی و فرهنگ ایرانی آشنا شده بودیم و با همین فرهنگ بزرگ شدیم، پدرانمان برای ما شعرهای حافظ میخواندند و افتخار میکردیم و میکنیم که ایرانی هستیم. الان اگر خانوادههای ما از این جامعهپذیری فرهنگی غافل شوند، جوانان ما دچار تغییراتی میشوند که در بستر فرهنگی ما قرار نداشته و با سنتهای نیاکان ما پیوند ندارد. آنوقت دوران التهاب به دوران برش و انقطاع تبدیل میشود. یعنی ما از نیاکان خودمان دور میشویم و سنتهای ما تحقیر میشوند که این خیلی زشت است.
- دکتر ساروخانی در این گفتوگو در مورد کوتاهی دانشگاهها در ایجاد آمادگی فرهنگی یا نظریهسازی برای تحول، نقش سیاست در تکانها و التهابات شدید جامعه، لزوم اعمال مدیریت علمی و نقش رسانهها در ایجاد تغییرات و التهابها در جامعه به تفصیل، سخن گفتهاند.
گفتنی است دکتر باقر ساروخانی از سن 22 سالگی معلمی کرده و حالا حدود 73 سال دارد. او فارغالتحصیل دکترای جامعهشناسی از سوربن فرانسه و استاد همین رشته در دانشگاه تهران است. خیلیها این جمله را از او شنیدهاند: «اگر زندگیام بار دیگر تکرار میشد، از آغاز باز هم معلم میشدم، معلم زندگی میکردم و معلم میمردم».
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید