نظر کارشناس تعیین مصادیق محتوای مجرمانه دربارهی فیسبوک
سیتنا - بخشهایی از گفتوگوی ایسنا با حجتالاسلام سیدمحمدرضا آقامیری درباره فیسبوک، شبکههای اجتماعی، فیلترینگ و شبکه ملی اطلاعات را بخوانید:
با توجه به اینکه تکنولوژی هم میتواند آثار تخریبی داشته باشد و هم سازنده، میتوان به نسبی و اعتباری بودن موضوعیت آن پی برد به نحوی که اگر ابزار نوین راهی برای توسعه علم و فرهنگ باشد، میتوان بسته به استفاده و کارکرد آن که اگر در جهت مثبت و یا منفی باشد، آثار متفاوتی را برای آن متصور شد.به عنوان مثال از یک میکروفن هم میتوان استفادههای مثبت داشت و هم منفی که در راستای کارکرد مثبت، توسعه فرهنگ از طریق تدریس و پرورش نفوس انسانی صورت میگیرد و از بعد منفی میتوان به تخریب شخصیت یک رقیب انتخاباتی اشاره کرد و یا با آن ابزار به توسعه و بسط افکار انحرافی پرداخت. در کل، بحث رسانه به همین شکل است؛ وقتی رسانه با قالبهای جدید به میدان میآید، کماکان میتواند زمینه را برای استفادههای منفی و مثبت باز بگذارد.
در اینترنت چند موضوع مطرح است؛ یکی پهنای باند و حضور در این شاهراه ارتباطی که عمدتاً بحثی سختافزاری است و دیگری این که با توسعه این بستر، هر کاربری میتواند در این شاهراه حضور داشته باشد، حال یا حضوری پررنگ و فعال و یا حضوری کاملا تاثیرپذیر و منفعلانه.
قائم مقام موسسه فرهنگی تبیان درباره این که برخی شبکههای اجتماعی، شعار آزادی بیان را دارند گفت: چارچوب در شبکههای اجتماعی چه خارجی و چه داخلی به صورت جدی مطرح است و برخی هم که میگویند ما چارچوبی نداریم، جلوی انتشار برخی مطالب را در بسیاری از موارد میگیرند؛ حال ممکن است کاربر بتواند در این راستا به هر که و هرچه بخواهد، توهین کند، یا هر که را که بخواهد تخریب و به همه اشخاص و چهرههای ملی و حتی به مراتب بالاتر نیز افترا بسته و توهین کند بدون این که کوچکترین مشکلی داشته باشد اما اگر کمی پایش را از خطوط قرمزی که آنان دارند، فراتر نهد، جلوی فعالیتش را میگیرند. به طور مثال؛ هر فعالیتی که طرح هولوکاست را در برخی شبکههای خارجی، مطرح کند، محکوم به از دست دادن امکان فعالیت در آن شبکه اجتماعی است.
غرض از ایجاد شبکههای اجتماعی، محور قرار دادن کاربر در سایتهای اینترنتی است، حال بماند که در ظاهر کاربران معمولی، تولیدکنندگان اطلاعات هستند اما در پشت قضیه جهتدهی در انتشار اطلاعات وجود دارد.جهتدهی، این گونه است که بهعنوان مثال اگر در موتور جستوجویی، عبارت تاریخچه "شیطانپرستی" جستوجو شود، مرحله بعدی که عبارت "شیطان" وارد مرورگر و کادر جستوجوی همان موتور جستجو شود، براساس الگوریتمهای در نظر گرفته شده، اصول و تاریخچه شیطانپرستی به صورت ریز و با جزییات حتی براساس مناطق و آداب و رسوم هر ملتی لیست میشود و این همان جهت دهی و اغوای کاربران است که با لطافتی خاص و روشی نامحسوس رخ میدهد. این شیوه جستوجو و آرایش لیست به همین گونه در شبکههای اجتماعی نیز وجود دارد و به این ترتیب ناخودآگاه کاربر را به سمت آیین و طرز تفکرهای خاص سوق میدهد، حال ممکن است که کاربر هدفش از جستوجوی چنین عبارتی، دیدگاه قرآن نسبت به شیطانپرستی بوده است، نه حضور در جمع شیطانی آنان.
در پشت شبکههای اجتماعی خارجی، نظامهای قدرتمندی حضور دارند و عمده دلیلی که باعث این شد، جلوی فعالیت اینگونه شبکهها در ایران گرفته شود این بود که دیر به فکر افتادیم؛ البته در حال حاضر هم شبکههایی در داخل همچون چارباغ، کلوب، پارسی بلاگ و پرشین بلاگ،حضور دارند که همین فعالیتها را با نظارت بهتر و بیشتر انجام میدهند که توصیه ما حضور کاربران ایرانی در این شبکههاست.
تهدید دیگر شبکههای اجتماعی، بر هم زدن بنیان خانوادههاست؛ چراکه هر شبکهای، براساس ساختار، منشور خاص و اصطلاحات رایج خود را دارد و موجب میشود که وابستگی به آن قالب برای کاربران به وجود آید و اصطلاحات رایج آن نیز روز به روز گسترش یابد و موجب شود که تفریح کاربران با دوستان اینترنتی باشد و ارتباطات فیزیکی و دوستانه و محفلهای صمیمانه، تبدیل به ارتباطات مجازی با دیالوگ خاص خود شود.اختلال در نظام اجتماعی ملی، نیز یکی دیگر از مشخصات شبکههای اجتماعی بیگانه است و دلیل عمده بسته بودن برخی از آنها در ایران همین است، چراکه اشاعهدهنده تصاویر مبتذل هستند، مقدسات و نظام اجتماعی ملی را مسخره میکنند و فرهنگ و زن و مرد ایرانی را به سخره میگیرند.
وظیفه ما این است که مردم را از معرض تهدیدات خارج کنیم و به همین دلیل نمیتوانیم شبکه را برای دسترسی عموم باز بگذاریم چراکه اگر دسترسی برای همگان آزاد باشد، به همان مثال عدم هضم مطالب توسط برخی میرسیم اما در عین حال باید برای فعالیت افراد فرهیخته چارهای اندیشید.گاهی اوقات مجبوریم برای برخورد با برخی مسائل، رویکرد حذفی داشته باشیم و این کار ضرورت دارد چراکه صلاح عموم در آن است و مصلحت کشور نیز در آن نهفته است که البته این عمل در مقابل برخی شبکهها که با هدف تخریب و ضربه زدن به میدان میآیند اتخاذ میشود.مقدمه ضروری فرهنگسازی، برخوردهای حذفی است به عنوان مثال اگر مردم در حال حاضر کمربند ایمنی خود را در وسایل نقلیه میبندند و یا از چراغ قرمز عبور نمیکنند به خاطر این است که جریمهها بالا رفت و هنجارها جدیتر گرفته شد و اکنون به فرهنگ تبدیل شده است.
شبکه ملی اطلاعات به هیچ عنوان مفهوم فیلترینگ ندارد چراکه مقولهای جداست و باید دانست فیلترینگ و پایش تنها بر روی فضای اینترنتی عملیات میکند و شبکهای که از آن بهعنوان شبکه ملی اطلاعات یاد میشود، نیازی به نظارت ندارد. اینترنت در حال حاضر اختلالات و مخاطرات خاص خود را دارد چراکه هر از گاهی چند، شاهدیم که مثلاً کابلهای انتقال اطلاعات قطع میشود و یا اتفاق دیگری برای اینترنت کشور رخ میدهد! اما با ایجاد شبکه ملی اطلاعات در کنار این شبکه بزرگ، دیگر چنین اختلالاتی را شاهد نخواهیم بود. علاوه بر این که باید دانست برخی سرویسهای فعال و موجود برروی اینترنت همچنان برروی شبکه ملی اطلاعات قرار خواهد داشت مثل موتورهای جستوجویی که با راهاندازی شبکه ملی اطلاعات الگوریتمهای خاصی به آن داده میشود که تنها در حیطههای مشخص و چارچوبهای معینی قابلیت ارائه خدمات را دارند. با طراحی کش سرورهایی برروی خروجی اینترنت، امکان اتصال کاربران شبکه ملی اطلاعات به اینترنت را میتوان محقق ساخت.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید