مهمترین دستاورد سفر نیویورک چه بود؟
سفر آقای روحانی به سازمان ملل بیش از آنچه تصور میشد با حاشیه و حرف و حدیث همراه شد. از علت سفر تا موضوع ملاقات با آقای اوباما. اما فکر میکنم هیچ اتفاق خاصی ناشی از عدم ملاقات این دو رخ نداده و سفری کاملا خوب و با دست آورد بوده است.
به گزارش سیتنا، متین مسلم در یادداشت خود در وبلاگ خبرآنلاین ادامه داد: از روزی که بحث حضور آقای روحانی در سازمان ملل مطرح شد اهمیت این سفر به طور بیسابقهای تحت تاثیر مسائل حاشیهای آن قرار گرفت. به نحوی که بسیاری از این سفر به عنوان رفتن به آمریکا یاد میکردند تا سازمان ملل. خب کاملا مشخص است منظور از آمریکا چیست؟ به تبع این فضا به طور طبیعی فاز دومی کلید خورد و آن دیدار احتمالی آقایان روحانی و اوباما بود که همه از آن یاد میکردند. آنهم در یک راهرو، هنگام ناهار، تو پارکینگ، کنار کافیشاپ، سر پیچ اول و ... البته به صورت کاملا تصادفی!!!
به نحوی که هیچ یک نمیدانند کی پشت دیوار قایم شده است! با این تصور همه میگفتند آقای روحانی قصد سفر به آمریکا را دارد تا تصادفی با اوباما روبرو شود و ایشان هم به آقای روحانی بگوید "سلام آقای رئیس جمهور شما کجا اینجا کجا"!؟ از فردا هم روابط دو کشور هم میشود گل و بلبل.
ببینید، بیایید قدری واقعبین باشیم و از این فضای توهمی بیرون بیاییم و مسایل را همان گونه که هستند مشاهده کنیم. تا الان و این ساعت این ملاقات و احوالپرسی اتفاق نیافتاده و بعید است آن رودررویی که قرار بود یکهویی باشد به سمت تصمیمی و درخواستی سوق پیدا کند. تازه ملاقاتی صورت نگرفت، هیچ، پای صحبت یکدیگر هم ننشستند.
اما واقعبینی کجاست؟
شما بهتر میدانید نه آن ملاقات الزاما میتوانست نقطه پایانی بر پایان خصومتها (با دلیل یا بیدلیل بحث دیگریست) باشد و نه عدم حضور این دو هنگام سخنرانی یکدیگر نشان تداوم کینه و دشمنی. ابدا اینگونه نیست، کما اینکه طرفین (نمایندگان دولتها) در فضایی کاملا طبیعی و با رعایت ادب و احترام نشستند و به سخنان هم گوش دادند . نفس این کار در شرایط کنونی که فضا غبار آلود است بسیار مهم، قابل تامل و دارای ارزش سیاسی در حد بالایی است.
لطفا اشتباه نکنید و موضوع را به مقایسه رفتار آقایان کلینتون و خاتمی نکشانید. اوضاع امروز و از همه مهمتر وضعیت ایران و آنچه آقای روحانی از تحلیل شرایط کشور و منطقه در سخنانشان به آن اشاره کردند بسیار متفاوتتر از آن زمان است.
لذا صرف نشستن نمایندگان ارشد دو کشور پای سخنان یکدیگر جدای از رعایت آداب دیپلماتیک، به خودی خود و به طور طبیعی، نشان داد و ثابت کرد این دو کشور در پس همه سوءتفاهمهای ایجاد شده و مسایل سالهای اخیر (به ویژه بعداز صدور ورق پارههای تحریم!!) میتوانند سخنان یکدیگر را با مدارا گوش کنند. بدون آنکه توهینی بشنوند، سخن نامربوطی جاری یا ذهنیتی ایجاد کنند که کسی پس از آن جرات نکند مثلا با مقامات سیاسی تهران تماسی بگیرد.
دلیل واضح، صف طولانی ملاقاتکنندگان آقای روحانی در نیویورک است. آنهم شامل رهبران و مقامات ارشد اروپایی و آسیایی که خیلی از آنها چهره مقامات ایرانی را فراموش کرده بودند. بد نیست از این زاویه به موضوع نگاه کنید.
حالا ملاقاتی صورت نگرفت زمین به آسمان رسید؟ وقت هست، خوبش هم هست. دنیای دیپلماسی دنیای صبر و بردباری است.
اهمیت مناسبات ایران و ایالات متحده به قدری حساس و پراهمیت است که نباید آنرا تا حد یک ملاقات کافی شاپی تنزل و کم اهمیت جلوه داد. ضمنا یک نکته را فراموش نکنید. ملاقاتی صورت نگرفت، حرف و حدیثی رد و بدل نشد، یک عده در اینجا 10 روز است خواب به چشم خود و دیگران حرام کردند و قیصریهها به آتش کشیدند که چی؟ میگویند آقای روحانی میخواهد با آقای اوباما رودر شود.
نمیگویم آقای روحانی و آقای ظریف و دستگاه دیپلماسی از این غبار پراکنیها واهمه دارند. خیر.
"بالاخره کسی که سالهای طولانی سکان امنیت ملی را در دست داشته لابد کارش را بلد است و خود بهتر میداند چگونه و کی و کجا غبار زدایی کند، اما این را هم به خاطر بسپاریم که برای چیزی باید هزینه کرد که ارزش دائمی و پایدار داشته باشد.
ارزشی مانند مذاکرات 1+5 که قرار است با فضایی کاملا متفاوت و حسن نیتی به زودی آغاز شود. مذاکرهای که همه هستند آنهم در سطح وزرای خارجه.
شخصا معتقدم سفر آقای روحانی به نیویورک و آنچه در سازمان ملل اتفاق افتاد دست آورد بسیار مهمی بود. شما اینطور فکر نمیکنید؟
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید