پیدا و پنهانِ جدال داخلی پنجروزه در شرکت هوش مصنوعی اوپنایآی
داستان جنگ داخلی پنجروزه در شرکت اوپنایآی نهتنها اثری مهم بر توسعۀ فناوری هوش مصنوعی خواهد داشت که شاید باعث بازنگری در سیستم مدیریت در کسبوکارهای فناوری معروف به الگوی «سیلیکون ولی» شود.
به گزارش سیتنا، آنچه در پنج روز گذشته در مجموعۀ شرکت اوپنایآی گذشت، رویدادی پرفرازونشیب بود که زوایای مختلفی داشت. اگرچه اقدام هیئتمدیره یک شرکت فناوری برای برکناری مدیرعامل خود امر تازهای نیست و بارها در شرکتهای فناوری اتفاق افتاده و در برخی موارد به برکناری مؤسس یا مدیرعاملان شناختهشدۀ این شرکتها هم منجر شده است (مانند اخراج استیو جابز از اپل در دوران اولیه این شرکت و همچنین اخراج مدیرعامل شرکت «وی ورک»)، اما عقبنشینی هیئتمدیره از موضع خود و بازگشت پیروزمندانۀ مدیرعامل اخراجی امر رایجی در فضای شرکتهای فناوری نیست.
داستان جنگ داخلی پنجروزه در شرکت اوپنایآی نهتنها اثری مهم بر توسعۀ فناوری هوش مصنوعی خواهد داشت که شاید باعث بازنگری در سیستم مدیریت در کسبوکارهای فناوری معروف به الگوی «سیلیکون ولی» شود.
تحول اوپنایآی
اوپنایآی در ابتدا با سرمایۀ تعدادی از پیشگامان فناوری بهصورت شرکتی غیرانتفاعی و وفادار به الگوی منبع باز تأسیس شد تا بخشی از فناوری زیرمجموعۀ چتر هوش مصنوعی را که به الگوهای زبانی معروف هستند، توسعه دهد. افراد سرشناسی همچون ایلان ماسک که امروز از منتقدان این شرکت هستند، در ردۀ نخستین سرمایهگذارهای آن بودند. مدیریت این مجموعه را سم آلتمن بر عهده گرفت.
آلتمن بیش از هر چیز بهواسطۀ توان و سابقه و تجربهاش در جذب سرمایه شناختهشده است. او که پیشتر مدیریت یکی از شتابدهندههای کسبوکارهای فناوری را بر عهده داشت، توانست ضمن تلاش برای توسعۀ سریع محصولات این شرکت، منابع مالی لازم برای جذب نیرو آن هم در شرکتی غیرانتفاعی را فراهم کند.
با این حال، این شرکت بهدلیل محدودیت منابع و نیاز به هزینهکرد بالا مدل تجاری خود را از غیرانتفاعی به انتفاعی محدود تغییر داد. این مدل اجازۀ سودآوری شرکت تا سقف صد برابر سرمایۀ جذبشده را ممکن میکند.
این فضا امکان جذب سرمایههای بزرگ را فراهم کرد و در یکی از مهمترین دستاوردهای آلتمن، او توانست به تفاهمی با مایکروسافت دست یابد. این شرکت نهتنها بدل به مشتری اصلی محصولات اوپنایآی شد (ازجمله تلفیق الگوریتم مدل زبانی این شرکت در موتور جستجوی بینگ) که با در اختیار گرفتن ۴۹ درصد سهام این شرکت بزرگترین پشتیبان مالی آن شد.
اما نقش مایکروسافت تنها به این موضوع ختم نمیشد و برگ برندۀ دیگری در اختیار این شرکت بود و آن ارائۀ توان پردازش موردنیاز اوپنایآی برای توسعۀ سریع محصولات خود بود.
انتشار ابزارهایی مانند چتجیپیتی، دال-ای و دسترسی عمومی به الگوریتمهای توسعهدهندۀ آن یکباره عصر نوپدید هوش مصنوعی را در جهان به جلو راند و این موضوع را به کانون بحثهای فناوری، سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی بدل کرد، بهطوری که یکی از موضوعات اصلی اعتصاب هنرپیشگان و نویسندگان در هالیوود به همین موضوع بازمیگشت.
تعداد زیادی از ناظران و رقبای اوپنایآی نسبت به انتشار سریع و پرشتاب محصولات این شرکت اعتراض داشتند و معتقد بودند که این روند سریعتر از زمانی است که برای بررسی و اطمینان از امن بودن این فناوری موردنیاز است.
با این حال، آلتمن و همکارانش نهتنها بهسرعت راه خود را پیش رفتند که به همراه خود رقبا را نیز به شتاب واداشتند.
آغاز نبرد داخلی
ما هنوز دقیقاً نمیدانیم چه اتفاقی باعث شد تا هیئتمدیرۀ سابق اوپنایآی یکباره دست به اخراج آلتمن بزند. بیانیۀ کوتاه این شرکت اشاره به عدم ارتباط مؤثر و شفاف آلتمن با هیئتمدیره داشت.
گمانهزنیهای زیادی در این باره وجود دارد که اگرچه نمیتوان دربارۀ صحت آن فعلاً راستیآزمایی انجام داد اما آنچه در بین جامعه فناوری رواج بیشتری دارد، به اختلافنظر دربارۀ سرعت انتشار محصولات و توسعۀ فناوری در این شرکت برمیگردد که هیئتمدیره خواستار کند شدن روند آن بوده است.
اما داستان هرچه بود، فراتر از مسئلۀ فردی بود. هیئتمدیره در رفتاری که به نظر میرسید تلاش برای خالی کردن سنگرهای دفاعی آلتمن است، گرگ بروکمن را از عضویت هیئتمدیره برکنار کرد. اما آنچه پس از آن اتفاق افتاد، فراتر از انتظار تصمیمگیران بود.
اتحاد، رمز پیروزی
در فاصلۀ چند ساعت از انتشار خبر اخراج آلتمن، نهتنها هم بنیانگذار شرکت، گرگ بروکمن، نیز از این شرکت استعفا داد که گزارشها از موج بزرگی از شوک و عدم باور در دو شرکت اوپنایآی و بخش هوش مصنوعی مایکروسافت خبر دادند.
یکی از مدیران بخش توسعۀ فناوری از سوی هیئتمدیره بهعنوان مدیرعامل موقت انتخاب شد اما میا موراتی بلافاصله از درخواست کارمندان برای بازگشت آلتمن دفاع کرد و در نتیجه برکنار شد و اِمِت شیر، مدیر سابق وبسایت توییچ، به مدیریت موقت رسید. اما او هم زمانی که با موج حمایت از آلتمن مواجه شد، اعلام کرد اگر هیئتمدیره دلایل اصلی اخراج آلتمن را اعلام نکند و این دلایل قانعکننده نباشد، او هم استعفا خواهد داد.
در همین فاصله مایکروسافت در اقدامی کمسابقه بهطور علنی ضمن حمایت از آلتمن نهتنها خواستار اصلاح مدیریت در اوپنایآی شد که خبر از تأسیس دپارتمانی تازه در این شرکت به رهبری آلتمن داد.
بیش از ۵۰۰ نفر از ۷۰۰ کارمند اوپنایآی در نامهای اعلام کردند در صورت عدم بازگشت آلتمن یا تغییر هیئتمدیره نهتنها از سمت خود استعفا میدهند که همگی به دپارتمان تازه مایکروسافت به سرپرستی آلتمن کوچ خواهند کرد. این تعداد در روزهای بعد به نزدیک ۷۰۰ نفر رسید.
در همین شرایط، مذاکرات میان آلتمن و هیئتمدیره برای کاهش تنش ادامه پیدا کرد. آلتمن به هیئتمدیره که شگفتزده از این حمایتها خواستار مدیریت بحران شده بود، گفت که تنها در صورتی به اوپنایآی برمیگردد که نقش سابق خود یعنی مدیرعاملی را بر عهده بگیرد و همینطور اعضای هیئتمدیره استعفا دهند.
اتحاد کارمندان اوپنایآی در کنار حمایت غول عظیمی مانند مایکروسافت و فشار افکار عمومی در نهایت باعث شد مذاکرات به نفع آلتمن به نتیجه برسد.
بازگشت آلتمن
براساس برخی گزارشهای محافل فناوری، هیئتمدیره که پایان کار خود را گریزناپذیر میدید، تنها بر این نکته تأکید داشت که تحقیقی جامع دربارۀ رهبری آلتمن بر اوپنایآی صورت بگیرد. درنهایت تونر، مک کولی و ساتسکویر از هیئتمدیره کنار گذاشته شدند.
آدام د آنجلو، مدیر شرکت کورا (Quara) که گفته میشود نقش اصلی را در مذاکرات داشت، در سمت خود باقی ماند و وزیر سابق خزانهداری آمریکا، لارنس سامرز، و برت تیلور، مدیر سابق شرکت Sales Force بهعنوان اعضای جدید هیئتمدیره منصوب شدند. هرچند افراد بیشتری ممکن است در آینده به این هیئت بپیوندند.
حالا آلتمن و همکارانش با قدرت و نفوذ بیشتری نسبت به قبل به قدرت برگشتهاند.
درسهایی برای دیگران
دربارۀ ماهیت این نبرد داخلی پنجروزه در ماههای آینده بیشتر خواهیم فهمید اما تا همینجا این داستان دربردارندۀ برخی نشانههای مهم است.
شاید مهمترین درس این دوره برای مدیران بخش فناوری این باشد که برخلاف روند رایج سیلیکون ولی که توجه چندانی به رضایت شخصی کارمندانش نمیکند، اگر مدیری بتواند احترام کارمندانش و اعتماد آنها را به دست بیاورد، شانس بیشتری برای پاسخ دادن و جان به در بردن از بازیهای تلخ و بیرحم تجاری دارد.
از سوی دیگر این واقعیت که داستان آلتمن که برخلاف افرادی مانند استیو جابز، ایلان ماسک یا زاکربرگ چهرۀ چندان شناختهشده و اصطلاحاً سوپراستاری در بین افکار عمومی نیست چنان بازتاب وسیعی در افکار عمومی پیدا میکند، نشانۀ واضحی از اهمیت فناوری است که شرکت او به میان مردم آورده است؛ نشانۀ اینکه فناوریهای زیرشاخۀ هوش مصنوعی، حداقل تا مدت قابلتوجهی، میداندار حوزه فناوریها است.
نکته قابلتوجه دیگر نقش غولهای فناوری و صاحبان سرمایههای بزرگ در رشد فناوریهای نوین است. سیلیکون ولی دگرگون شده است و اگر زمانی آن را یاغیانی تشکیل میدادند که علیه سیستم موجود میجنگیدند، حالا خود ایشان تبدیل به امپراتوریهایی شدهاند که حمایت یا عدم حمایت آنها میتواند مسیر توسعۀ فناوریهای متفاوت را مشخص کند.
اگر حمایت مایکروسافت از آلتمن نبود، تقریباً هیچ گزینه و راه محتملی برای بازگشت موفقیتآمیز او به اوپنایآی متصور نبود.
در نهایت درسی که فراتر از حوزۀ فناوری در این داستان برجسته شده، اهمیت مذاکره است. آن هم مذاکره با کسانی که علیه شما کودتا کردهاند و مذاکرات رودررو اتفاقاً در زمانی که اوج هیجانات است و شاید قطع رابطه و دشمنسازی و بیگانهسازی رقبا راحتترین کار به نظر بیاید.
اگر در اوج تلاطم این چند روز آلتمن و هیئتمدیرۀ سابق حاضر به گفتگوهایی – که احتمالاً بهشدت پرشور و حرارت بوده – نبودند، فارغ از نتیجۀ نهایی، آسیب اصلی به شرکت و فناوری آنها میرسید. این شاید درسی باشد که سیاستمداران نیز بتوانند آن را یاد بگیرند.
ماههای آینده جزئیاتی بیشتری از این پنج روز بحرانی در اختیار ما قرار خواهد گرفت اما تا آن زمان میتوانیم مطمئن باشیم حداقل تا چند سال آینده داستان توسعۀ هوش مصنوعی از زوایای مختلف موضوعی کانونی در گفتگوها باقی خواهد ماند.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید