کدخبر :271978 پرینت
12 شهریور 1401 - 08:23

مردان یا زنان؛ کدام‌یک دچار اعتماد به نفس بیش‌از حد هستند؟

تصور کنید که با یک خرس گریزلی درحال نبرد هستید، در حالی که هیچ سلاحی هم به همراه ندارید. شما هستید و یک خرس بزرگ در یک نبرد شانه به شانه. فکر می‌کنید چه کسی برنده این نبرد خواهد شد؟ در یک نبرد با یک کروکدیل یا یک مار کبری یا یک عقاب چطور؟

متن خبر

به گزارش سیتنا، این سوالات در سال ۲۰۲۱ در نظرسنجیYouGov poll در آمریکا از ۱۷۰۰ نفر پرسیده شد، ۶% پاسخ دهندگان بر این باور بودند که می‌توانند در نبرد با خرس پیروز شوند و تعداد کسانی که فکر می‌کردند شانس پیروزی در برابر کروکدیل را دارند، کمی بیشتر بود. زمانی که بحث نبرد با مار کبری رسید، ۲۳% از مردان شرکت‌کننده در نظرسنجی گفتند که می‌توانند در نبرد با مار کبری پیروز شوند و ۳۸% مردان هم فکر می‌کردند که می‌توانند یک عقاب را شکست دهند.

شاید برخی از افرادی که به این سوالات پاسخ دادند، افرادی از جنس تارزان با مهارت‌های مبارزه‌ای فوق‌العاده بودند. به احتمال زیاد این افراد خودنمایی می‌کردند یا به صورت مضحکی اعتماد به نفس بیش از حد داشتند.

حالا نظرتان درباره فرود یک هواپیما در شرایطی اضطراری، بدون سقوط کردن و کشته شدن سرنشینان آن چیست؟ فکر می‌کنید می‌توانید این کار را انجام دهید؟ اخیرا محققی به نام کایلا جردن در دانشگاه وایکاتوی نیوزیلند در تحقیق جدیدش این سوال را مطرح کرده و آنچه در نتیجه حیرت‌انگیز بوده، سطح اعتماد به نفس بیش از حد برخی افراد بوده. نیمی از افرادی که به سوال خانم جردن پاسخ دادند، فکر می‌کردند که به احتمال یک پنجم می‌توانند با موفقیت هواپیما را به زمین برسانند و زمانی که به این افراد ویدیویی سه دقیقه‌ای از یک خلبان دوره دیده برای فرود آوردن هواپیما را نمایش دادند، آنها حتی اعتماد به نفسشان بیشتر شد و شانس موفقیتشان در به زمین نشاندن موفق هواپیما را ۳۰% عنوان کردند. یک چهارم پاسخ دهندگان، حتی فراتر از این رفته و گفتند که ۶۰% فکر می‌کنند که هواپیما را سالم فرود خواهند آورد.

بله در سناریویی که این افراد به صورت ناگهانی مجبور شوند تا بدون هیچ کمکی کنترل هواپیما را در دست بگیرند، با علم به اینکه فرود آوردن هواپیما، یک اقدام بسیار ماهرانه است و به تخصص زیادی نیاز دارد، تعداد حیرت‌آوری از افراد، بدون هیچ گونه تجربه یا مهارتی فکر می‌کردند که شانسشان برای یک فرود موفق، بیشتر از ناکامی‌شان در این کار است. این به رغم آن بود که ویدیویی که از پشت کابین خلبان به آنها نمایش داده شد، بی‌صدا بود و تماشارگان ویدیو نمی‌توانستند از آن زاویه دست‌های خلبان را ببینند که چه می‌کند و خلبانی هم که ویدیو را تماشا می‌کرد گفت که ۱۰۰% بی فایده است.

البته در شرایط واقعی پیش آمده که در پی یک بیماری غیرمنتظره و بیهوش شدن خلبان در کابین، مسافرانی کنترل هواپیما را در دست گرفته و هواپیما را به سلامت فرود آورند. یک نمونه اخیر در ماه می سال ۲۰۲۲ در فلوریدا رخ داد و در این مورد خاص، مسافری به نام دارن هریسون، در هنگام فرود آوردن هواپیما با یک کنترل کننده ترافیک هوایی که یک مربی پرواز هم بود صحبت می‌کرد. حالا یک خلبان باتجربه احتمال آنکه یک فرد عادی بتواند بدون کمک، هواپیما را سالم بر زمین فرود بیاورد ۱۰ تا ۱۵% دانسته که به مراتب کمتر از آماری است که شرکت‌کنندگان در نظرسنجی نیوزیلند برای خودشان شانس قائل بودند.

جالب اینجاست که اعتماد به نفس بیش از حد، تنها خودش را در شرایط و موقعیت‌های مرگ و زندگی نشان نمی‌دهد. در یک نظرسنجی دیگر در YouGov از افراد این سوال پرسیده شده بود که اگر با تمام توان در مقابل سرنا ویلیامز، قهرمان ۲۳ دوره مسابقات تنیس گرند اسلم، تنیس بازی کنند، آیا می‌توانند به امتیاز برسند؟ هفت درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی فکر می‌کردند که توان انجام این کار را دارند و این پاسخ مثبت در بین مردان ۱۲% بود.
رانندگی هم حوزه دیگری است که در آن افراد احساس اغراق‌آمیزی نسبت به توانایی‌های خود دارند. در یک تحقیق مورد استناد که در سال ۱۹۸۱ در آمریکا انجام شد، مشخص شد که ۹۳% از راننده‌ها بر این باورند که سطح رانندگی‌شان بالاتر از متوسط است که از نظر آماری، موضوعی غیرممکن است.

این سوگیری و تعصب شناختی، گاهی اوقات اثر دریاچه ووبگون (Lake Wobegon Effect) نامیده می‌شود که این نام‌گذاری با توجه به شهری افسانه‌ای در داستان گریسون کیلر (نویسنده) صورت گرفته که در این شهر تمام بچه‌ها، بالاتر از سطح متوسط هستند. اصطلاح فنی‌تر برای این تعصب شناختی، برتری توهمی یا به زبان ساده‌تر، اثر بالاتر از سطح متوسط است.

برای آنکه فردی بالاتر از سطح متوسط باشد، برخی افراد می‌بایست در سطح متوسط باشند و دیگران هم پایین‌تر از سطح متوسط قرار می‌گیرند ولی ما هنوز دوست نداریم که خودمان را در گروه‌های دوم یا سوم قرار دهیم.

به همین ترتیب، عده کمی از ما حاضریم اعتراف کنیم که برخی مسائل را نمی‌دانیم و همین می‌تواند منجر به ادعاهای بیش از حد شود. آیا تا به حال درباره کولارین چیزی شنیده‌اید؟ درمورد اختلاف منظر ستاره‌ای چطور؟ هردوی اینها، اصطلاحاتی علمی هستند ولی در یک تحقیق ساده وقتی از افراد پرسیده شد که آیا در مورد این دو اصطلاح چیزی شنیده‌اند، پاسخ بسیاری از افراد مثبت بود.

بی تردید، داشتن کمی اعتماد به نفس بیش از حد، خوب و کاربردی است. ما می‌خواهیم بچه‌ها به خودشان باور داشته باشند و به دنبال چیزهای جدید باشند. موفقیت معمولا در پی ریسک کردن و کشاندن خود به محدودیت‌های توانایی‌هایمان حاصل می‌شود. به علاوه اگر شما به خودتان اعتماد داشته باشید، به دیگران نیز این اعتماد را القا خواهید کرد.

اگر شما نظراتتان را با اطمینان بیان کنید، احتمال آنکه مورد اعتماد و اطمینان دیگران قرار بگیرید، بالاتر خواهد بود. اما در این میان یک عنصر متناقض در تمام این مسائل وجود دارد که در علم روان‌شناسی به آن اثر دانینگ کروگر گفته می‌شود که بعد از یک بررسی مشخص شد که افرادی که توانایی‌های خود را بیش از حد دست بالا می‌گیرند، در هنگامی که کار به حصول نتیجه می‌رسد، جزو بدترین ها هستند.

من مدت‌ها فکر می‌کردم که اگر یک پیانو داشته باشم تا بتوانم مهارت‌های ذاتی‌ام را تقویت کنم، می‌توانم یک نوازنده پیانوی خوب باشم ولی وقتی پیانویی خریدم و شروع به تمرین کردم، چیزی که سریعا یاد گرفتم، قطعات سخت و پیچیده پیانو مثل اتود شوپن یا دومین کنسرتو پیانوی راچمانینوف نبود، بلکه یک نتیجه برای من داشت که من در پیانو زدن افتضاح هستم.

پس این حجم از اعتماد به نفس بالا از کجا می‌آید؟ یک فاکتور روشن و شفاف، تیپ شخصیتی افراد است. در یک بررسی بر روی ادعاهای بیش از حد افراد، کسانی که نمره بالایی در خودشیفتگی داشتند، بیشتر جزو آن افرادی بودند که همه چیز را می‌دانند و همانطور که تا الان مشاهده کردیم، جنسیت افراد هم در این موضوع تاثیرگذار است.

حالا چه بحث نبرد با یک خرس باشد یا کسب امتیاز از سرنا ویلیامز، به‌طور میانگین، مردان بیشتر دارای اعتماد به نفس بیش از حد هستند. البته که مردان معمولا از نظر فیزیکی قوی‌تر از زنان هستند و شاید باید توقع چنین الگویی را در این سبک از سوالات داشت ولی وقتی بحث فرود آوردن یک هواپیما در شرایط اضطراری مطرح می‌شود، باز هم مردان اعتماد به نفس بیشتری دراین رابطه نسبت به زنان داشتند.

با این حال، فقط این بحث مطرح نیست که ما چه کسی هستیم، بلکه این بحث نیز مطرح است که ما چه می‌کنیم. اگر به تحقیقی که در آن افراد، ویدیویی از داخل کابین خلبان را مشاهده کردند، فکر کنید، این تجربه‌ای بود که اعتماد به نفس آنها را بالا برد. محققان بر این باورند که دلیل آنکه این ویدیو چنین تاثیرگذاری‌ای داشته، این است که در واقع مثل سکوی پرشی برای افراد برای تصور خودشان در آن نقش عمل کرده است.

مشکل روشن و شفاف درباره اعتماد به نفس کاذب ونابجا در اینجاست که می‌تواند ما را به دردسر بیندازد. کایلا جردن که تحقیقی درباره فرود آوردن اورژانسی هواپیما را انجام داد بر این باور است که ما باید خیلی محکم در مقابل این اعتماد به نفس نابجا ایستادگی کرده و گارد بگیریم:«ما نشان دادیم که تماشای فقط یک ویدیوی خیلی کوتاه، می‌تواند اعتماد به نفس افراد را تا حدود ۲۸% افزایش دهد. اگر فکر می‌کنید که می‌توانید هواپیمایی را فرود بیاروید، آن هم وقتی نمی‌توانید، پس بقیه مسافران متشکر شما می‌شوند که اجازه دهید تا فردی که تخصص بیشتری دراین زمینه دارد این کار را انجام دهد.»

این قطعا توصیه درستی است. ما در فرهنگی زندگی می‌کنیم که ما را به این باور تشویق می‌کند که " اگر به خودتان ایمان داشته باشید، می‌توانید هرکاری انجام دهید." ما نمی‌خواهیم به خودمان شک و تردید کنیم یا ترس از شکست داشته باشیم. ولی ارزیابی صادقانه از توانایی‌هایمان نیز بسیار مهم است. پس اگر خودتان را در رویارویی با یک خرس گریزلی می‌بینید، احتمالا بهتر است که از نبرد با خرس اجتناب کنید و اگر سرنا ویلیامز شما را برای یک مسابقه تنیس دعوت کرد تا شما را به چالش بکشد، شاید بهتر باشد که مودبانه به دعوت او پاسخ رد بدهید.

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.