داستان شوم آشنایی در اینستاگرام؛ جسد دختر مرده در بیابان های تهران زنده شد!
زورگیر خشن که دلباخته دختر جوانی شده بود خود را مهندس و مربی بدنسازی معرفی کرد اما وقتی در تقسیم اموال سرقتی با همدستش به مشکل خورد فکر نمی کرد راز دروغ پردازی هایش از سوی همدستش برای نامزدش فاش شود.
به گزارش رکنا، چندی قبل دختر جوانی سراسیمه خود را به اداره پلیس رساند و از ربوده شدنش از سوی خواستگار قدیمی اش خبر داد.
منیژه در تحقیقات پلیسی گفت: چندی قبل در فضای مجازی اینستاگرام به پسر جوانی به نام بهروز آشنا شدم، پسر جوان خود را ثروتمند و ورزشکار معرفی کرد و ادعا می کرد خانواده اش در خارج از کشور زندگی می کنند.
وی افزود: بهروز با چرب زبانی هایش مرا خام خودش کرده بود و بعد از مدتی از من خواستگاری کرد و من به او جواب مثبت دادم و چون خانواده بهروز در خارج از کشور بودند و خانواده خودم در شهرستان زندگی می کنند به همین خاطر یک مراسم نامزدی کوچک گرفتیم و قرار بود مراسم عروسی ام را در آلمان بگیریم.
افشاگری راز خواستگار فریبکار
همه چیز خوب پیش می رفت و منیژه در رویای زندگی در کشور آلمان بود تا اینکه یکی از دوستان بهروز به سراغ منیژه رفت و پرده از دروغ پردازی های بهروز برداشت.
پسر جوان به منیژه گفت: بهروز یک زورگیر سابقه دار است و خانواده خوبی ندارد و همین این دروغ پردازی ها برای فریب دادن و ازدواج با تو بوده است، بهروز با زورگیری هایش و پول مردم زندگی می کند و داستان هایی که مطرح کرده همگی دروغ است.
منیژه ادعاهای دوست نامزدش را باور نداشت تا اینکه پسر جوان تصاویری از زورگیری های بهروز به او نشان داد، منیژه وقتی با واقعیت روبرو شد همه رویاهایش خراب شد و نامزدی اش را با بهروز بهم زد.
بهروز وقتی فهمید منیژه می خواهد نامزدی اش را تمام کند شوکه شد و با این موضوع مخالفت کرد و وقتی شنید منیژه از سارق و سابقه دار بودنش با اطلاع شده است آن را یک داستانسرایی دانست و اصرار داشت که این ادعاها دروغ است اما منیژه به این نامزدی و ازدواج پایان داد و بع د از مدتی با پسر جوانی که دوستان پدرش بود آشنا شد و پس از مراسم خواستگاری با هم نامزد شدند.
آدم ربایی از سوی خواستگار دروغگو
منیژه در اداره پلیس گفت: بعد از اینکه با پسر جوان نامزد کردم بهروز اصرار داشت تا یکبار دیگر او را ملاقات کنم و چون می خواستم او دیگر برای من ایجاد مزاحمت نکند تصمیم گرفتم برای آخرین بار او را ملاقات کنم.
وی افزود: وقتی به محل قرار رفتم بهروز و دوستش به زور سوار بر خودرویم شدند و مرا به تهدید و زور به یک خانه ویلایی در اطراف تهران بردند و دوست بهروز پس از چند ساعت از ویلا خارج شد و بهروز به مدت 48 ساعت مرا به باد کتک گرفت و اطرار داشت که نامزدی ام را بهم بزنم و با او زادواج کنم.
وی افزود: من نمی توانستم با کسی که انقدر خشنونت دارد و مجرم سابقه دار و یک دروغگوی حرفه ای است زندگی کنم و تا اینکه زیر کتک ها و شکنجه های بهروز حالم بد شد و بیهوش شدم و بهروز با این تصور که مرا کشته است مرا داخل خودرویم گذاشتم و در بیابان های اطراف تهران مرا رها کرد.
دختر جوان ادامه داد: نمی دانم چند ساعت بیهوش بودم اما وقتی به هوش آمدم خودم را در نزدیکی یک کارخانه دیدم که به سختی خودم را به اتاقک نگهبانی رساندم و به کمک نگهبان با پلیس تماس گرفتم و در این مدت چون خانواده ام در شهرستان هستند متوجه ناپدید شدن من نشده بودند تا ماجرا را به پلیس گزارش کنند.
دستگیری زورگیر خواستگار
بدین ترتیب تیمی از ماموران پلیس تهران برای دستگیری خواستگار فریبکار و خشن وارد عمل شدند و ماموران با توجه به اینکه خودروی منیژه در اختیار بهروز است شماره پلاک خودرویش را در سامانه سراسری ثبت کردند و خیلی زود بهروز سوار بر پژو 206 دستگیر شد.
بهروز پس از دستگیری به ماموران گفت: سابقه کیف قاپی دارم و چند ماه قبل از زندان آزاد شدم و بعد از آزادی با منیژه در فضای مجازی اینستاگرام آشنا شدم و خیلی زود به او علاقه مند شدم و خودم را مهندس و مربی بدنسازی معرفی کردم و ادعا کردم خانواده ام در کشور آلمان زندگی می کنند.
وی افزود: منیژه که به حرفهایم اعتماد داشت جواب مثبت به ازدواج با من داد اما خیلی زود یکی از همدستانم با توجه به اینکه سر تقسیم کردن اموال سرقتی با من مشکل پیدا کرده و از من کینه به دل گرفته بود که به سراغ منیژه رفت و داستان واقعی زندگی ام را برای نامزدم برملا کرد و منیژه وقتی پی به دروغ پردازی های من برد نامزدی اش را با من تمام کرد و با مرد جوانی که از طرف پدرش معرفی شده بود نامزد کرد.
زورگیر خشن ادامه داد: من عاشق منیژه شده بودم و نمی توانستم دوری او را تحمل کنم به همین خاطر تصمیم گرفتم به هر زوری که شده او را راضی به زندگی با خودم کنم.
بهروز گفت: وقتی منیژه برای آخرین ملاقات در محل قرار آمد با همدستی دوستم و به زور سوار بر خودرویش شدیم و حتی وقتی مردم برای میانجیگری به سمت ما آمدند ادعا کردم که منیژه خواهرم است و کاری به مسائل خانوادگی ما نداشته باشند که مردم هم فکر می کردند منیژه خواهرم است و بدون اینکه با پلیس تماس بگیرند از ما دور شدند و در ادامه منیژه را با تهدید و زور به خانه ویلایی در اطراف تهران بردم.
پسر جوان که نمی دانست دختر مورد علاقه اش زنده است افزود: منیژه در خانه ویلایی حاضر به ازدواج با من نبود که او را از شدت عصبانیت به باد کتک گرفتم که ناگهان حالش بد شد و فکر می کردم او را کشته ام به همین خاطر جسدش را در بیابان های اطراف تهران رها کردم و می توانم محل دقیق رها کردن جسد دختر مورد علاقه ام را نشان دهم.
بنا بر این گزارش، بهروز برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پلیس قرار دارد و تحقیقات برای دستگیری همدست وی ادامه دارد.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید