کدخبر :239754 پرینت
10 دی 1398 - 05:49

عاشق کامران بودم ولی او با بی حیایی دوستش را سراغ من فرستاد!

عجب آدم بی حیایی است، راست راست به چشم هایم نگاه می کرد و می گفت: باید فراموشش کنم و البته دوستش می تواند همسر خوبی برایم بشود و ...

متن خبر

به گزارش سیتنا، دختر جوان ادامه داد: شنیدن این حرف ها از زبان کامران که ادعا می کرد اگر لازم باشد برایم جان فدا می کند واقعا عذاب آور بود.

دیر به این نتیجه رسیدم اما خیلی جدی تصمیم گرفتم فراموشش کنم. این نه تنها خواسته او بود بلکه مادرم نیز وقتی فهمید با کامران آشنا شده ام و ریخت و قیافه اش را دید تاکید کرد اگر خودم را و آینده و سرنوشتم را دوست دارم باید او را فراموش کنم.

به هرحال قسم خوردم که دیگر جوابش را ندهم. اما دوستش مدتی برایم ایجاد مزاحمت می کرد و کار به جایی رسید که سیم کارت خودم را عوض کردم.

او چندبار هم با موتورسیکلت در کوچه برایم ایجاد مزاحمت کرد و می گفت مگر من از کامران چه کم دارم که او را دوست داشتی ولی جواب من را نمیدهی.

موضوع را به مادرم اطلاع دادم و بالاخره این پسر مزاحم که از مادرم می ترسید دست از سرم برداشت و رفت.

این ماجرا به ظاهر ختم به خیر شد اما من را با دو مشکل روبرو کرد. اول بی اعتمادی مادرم و تهدیدهای او که هر مسئله ای پیش می آمد می گفت به پدرم می گوید چه اشتباهی کرده ام. و دوم فشار عصبی که دیدم و باعث افت تحصیلی ام شد.

با این که آشنایی و ارتباط من و کامران فقط در حد یک سلام و ابراز عشق و علاقه در فضای مجازی بود اما هیچ وقت فکر نمی کردم این قدر دچار مشکل بشوم. با پیشنهاد مادر دوستم که خانمی تحصیلکرده است به مرکز مشاوره آمده ام تا از آقای دکتر راهنمایی بگیرم. امیدوارم بتوانم آرامشم را پیدا کنم چون مدام خودم را سرزنش می کنم و .. .

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.