علی کریمی: همان بهتر که بدون بازی خداحافظی رفتم!
دیروز ۲۹ تیرماه بود و پنج سال پیش در چنین روزی نابغه فوتبال کشورمان برای همیشه از مستطیل سبز خداحافظی کرد.
به گزارش خبرورزشی، ۲۹ تیر ۱۳۹۳ علی کریمی تصمیم گرفت با دنیای فوتبال باشگاهی و ملی وداع کند. تراکتورسازی تبریز آخرین باشگاهی بود که کریمی پیراهن آن را بر تن کرد. این بازیکن از راهآهن و یکی دو تیم دیگر پیشنهاد داشت، اما ترجیح داد از فوتبال خداحافظی کند. شماره ۸ تاریخی فوتبال کشورمان بلافاصله متنی منتشر کرد که در بخشی از آن آمده بود : «من علی کریمی هرچه دارم بعد از خدا از فوتبال و محبت این مردم است که البته خود را شایسته این همه محبت و لطف نمیدانم چراکه در حقیقت قهرمانان واقعی این مرز و بوم آنانی هستند که به خاطر آسایش من و امثال من از آسایش و جان خود گذشتند تا آن آسایش و آرامش نصیب ما شود. از همین رو با درود و سپاس به شهدا و جانبازان راه وطن و آزادی این عزیزان را شایسته و لایق بالاترین ستایشها میدانم، اما از اینکه نتوانستم با پیراهن تیم محبوبم پرسپولیس فوتبال را ترک کنم اصلاً ناراحت نیستم زیرا این اتفاق عجیبی نیست. البته هرگز تن به بازی خداحافظی که متأسفانه در فوتبال ما نوعی حرکت تشریفاتی و تبلیغاتی است نخواهم داد. بسیاری از بزرگان فوتبال ما بیسر و صدا خاموش شدند و به گورستان فراموشی رفتند. در خاتمه قلباً اعلام میکنم با خداحافظی از فوتبال تمام حوادث و حاشیههایش را هم در همان زمین خاک کرده و آنچه در این مسیر برایش پیش آمده را تنها چالشها، رقابتها و احساسات مقطعی میدانم و بالاخره کلام آخر باز با هواداران که همواره برایم اهمیت بالایی داشته و خواهند داشت؛ شما همیشه در قلب من خواهید بود. از تمام احترامی که طی این سالها نسبت به من داشتید لذت بردم و سپاسگزارم. سرانجام باید از این خاک رفت. خوشا آن که پاک آمد و پاک رفت. خاک پای تمام ایرانیها هستم.»
دیروز خیلی با خودم کلنجار رفتم که چه چیزی بنویسم که حق مطلب را در مورد بااستعدادترین فوتبالیست ۴۰ سال اخیر ایران (شاید هم کل تاریخ فوتبال کشورمان) ادا کند. بازیکنی که فوتبالش به غایت تماشایی و شورانگیز بود. علی کریمی مهارت فردی یک برزیلی، جسارت یک آرژانتینی و تعصب یک ایتالیایی را داشت. اگر بخواهیم از این عبارت رمزگشایی کنیم باید بگوییم علی کریمی در مقیاسی کوچکتر تلفیقی از دیگو مارادونا، رونالدینیو و روبرتو باجو بود. کریمی توفان و طغیان همزمان بود که هرگز جلوی کسی سر خم نکرد و این شاید مهمترین تفاوت او با برخی همنسلانش بود.
برای توصیف علی کریمی باید از دیالوگ تاریخی فیلم سوتهدلان زندهیاد علی حاتمی وام بگیرم و بنویسم: «در عالم آوازهخونا یکیش میشه قمر، بقیه ای... میخونن!»
وقتی خداحافظی کرد به خودش هم گفتم بعد از علی کریمی فوتبال ایران یک چیزی برای همیشه کم خواهد داشت و حالا...
با این مقدمه نسبتاً طولانی میخواهم توجه شما را به اظهار نظر بزرگان فوتبال در خصوص علی کریمی جلب کنم.
۱- علی پروین: این پسر از من هم بهتر دریبل میزد!
علی پروین قدی کوتاه و اندامی نسبتاً فربه داشت، اما هیچکس حریفش نمیشد. وقتی توپ به او میرسید همه منتظر بودند اتفاقی رخ دهد و سرنوشت بازی عوض شود. هافبکی که به گواه بسیاری از فوتبالدوستان قدیمی بهترین پاسور تاریخ فوتبال کشورمان است.
علی پروین معمولاً عادت ندارد از کسی تعریف کند، اما گاهی (فقط گاهی!) ترک عادت میکند. اسطوره فوتبال ایران و پرسپولیس روزی در تمجید از شاگرد قدیمی اش به نگارنده گفت: «تکنیک علی کریمی حرف نداشت. این پسر از من هم بهتر دریبل میزد و دیگه رو دستش فوتبالیست نمیآید.»
۲- زندهیاد ناصرحجازی: نزدیکترین شخصیت به من از نظر اخلاقی علی کریمی است
هر ساله مراسم سالگرد زندهنام ناصر حجازی اسطوره باشگاه استقلال تهران یک مهمان پرسپولیسی دارد که همه آبیها هم دوستش دارند. او علی کریمی است که نه شاگرد مرحوم ناصر حجازی بوده و نه همدوره اش، اما بزرگمرد فقید باشگاه استقلال روزی در موردش گفت: «نزدیکترین شخصیت به من از نظر اخلاقی علی کریمی است.» حرفی که پربیراه نبود. نگارنده به واسطه ۲۰ سال شناختی که از جادوگر فوتبال ایران دارم شهادت میدهم علی کریمی هرگز حرفی نزد که آن را پس بگیرد. مصاحبهای نکرد که آن را تکذیب کند و دست بیعت به هیچ فرد سیاسی نداد. هیچ وقت برای رسیدن به پست و مقام یا جایگاهی رفیعتر جلوی کسی سر خم نکرد و مجیز هیچ شخصیتی را نگفت. شاید به همین دلیل همچون ناصر حجازی نامش برای همیشه در قلب مردم حک شده و همه به نیکی از او یاد میکنند.
۳- فلیکس ماگات: کریمی در اروپا بازی میکرد، بایرن نمیتوانست او را بخرد!
فلیکس ماگات سرمربی سابق بایرنمونیخ و شالکه آلمان علاقه خاصی به سبک بازی علی کریمی داشت و او بود که این ستاره محبوب ایرانی را از امارات به بزرگترین تیم بوندسلیگا کشاند. ماگات در مصاحبهای پس از خرید علی کریمی به نشریه معتبر و آلمانی کیکر گفته بود: «اگر این بازیکن از ابتدا در اروپا بازی میکرد بایرن هماکنون توان مالی برای خرید او را نداشت، اما خوشبختانه به دلیل حضور کریمی در دبی امروز ما امکان خرید این بازیکن را پیدا کردیم. این هم ناگفته نماند که در دبی شرایط مالی برای کریمی بهتر بود. واقعیت این است که قاره آسیا برای علی کریمی دیگر کوچک شده بود و باید گامی رو به جلو برمیداشت و آینده متعلق به علی است.»
۴- برانکو: استعداد علی کریمی با لیونل مسی برابر است!
برانکو هم یکی از مربیانی بود که چند سال با علی کریمی در تیم ملی کار کرد. مرد کروات حتی در دوران موفقیت در پرسپولیس نیز همیشه حسرت میخورد چرا بازیکنی در قواره علی کریمی در تیم قهرمانش ندارد؟!
برانکو روزی در پاسخ به این سؤال که بزرگترین استعدادی که او در ایران با او کار کرده اید کیست، گفت: «در فوتبال ایران بازیکنان بااستعداد زیادی بودند و هستند که من افتخار میکنم با آنها کار کنم، اما از نظر من بهترین استعداد ایران علی کریمی بود که من او را با مسی مقایسه میکنم، اما در بدترین شرایط پایش دچار شکستگی شد و نتوانست موفقیت بیشتری کسب کند. البته من از سایر بازیکنان عذرخواهی میکنم، اما علی کریمی از نظر من بهترین استعداد بود.»
جالب آنکه کریمی همیشه از برانکو تا روزی که در پرسپولیس بود حمایت کرد.
۵- کارلوس کیروش: شما بعد از علی کریمی بازیکنی ندارید که تماشاگران را نیمخیز کند!
یک روز صبح جمعه و در برنامه «ورزش و مردم» در خدمت کارلوس کیروش سرمربی سابق تیم ملی بودیم. چند ماهی به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل مانده بود و مرد پرتغالی هم تصمیم گرفته بود تیمش را بدون جادوگر ایرانی روانه این مسابقات کند. پشت صحنه و در استودیوی شبکه اول سیما بحث به علی کریمی کشیده شد که کارلوس کیروش گفت: «علی کریمی تنها بازیکنی بود که میتوانست در یک استادیوم ۱۰۰ هزار نفری تماشاگران را نیمخیز کند. شما بعد از علی کریمی دیگر بازیکنی ندارید که بتواند به تو بزند و مدافعان حریف را یکی پس از دیگری دریبل کند. حیف که علی به آخر دوران فوتبالش رسیده است.»
آن روز نتوانستم کارلوس را متقاعد کنم که علی کریمی هنوز هم علی کریمی است. در ادامه اسامی محمدرضا خلعتبری، پیام صادقیان و... را مطرح کردم که سری به نشانه منفی تکان داد و گفت: «علی کریمی یک چیز دیگری بود!»
۶- ناصر محمدخانی: عاشق دریبلهای علی کریمی بودم
علی کریمی همواره در مصاحبههایش گفته دو الگوی فوتبالی داشت؛ یکی ناصر محمدخانی و دیگری مجید نامجومطلق!
شماره ۸ فوتبال کشورمان، مجید نامجومطلق و حرکات و دریبلهای این ستاره سابق استقلال را از کودکی الگوی خود قرار داده بود، اما به عشق ناصر محمدخانی پرسپولیسی شد.
ناصر محمدخانی که پیشتر از علی کریمی، علی انصاریان، مهدی هاشمینسب، مجتبی محرمی و مرتضی کرمانیمقدم پیراهن شماره ۸ پرسپولیس را پوشیده است در خصوص جادوگر فوتبال ایران میگوید: «من یکی عاشق دریبلهای علی کریمی بودم.»
او با تواضع ادامه میدهد: «من با پای چپ دریبل میزدم، اما علی کریمی میتوانست با پای راست و چپ دریبل بزند و از مدافعان حریف رد شود. علی از من خیلی بهتر بود.»
البته ناصرمحمدخانی شکسته نفسی میکند چراکه او هم در زمان خودش ویرانگر بود. وقتی توپ به ناصرخانی (لقبی که بچههای پرسپولیس به او دادهاند) میرسید، نفس همه تماشاگران در سینه حبس میشد.
۷- مجید نامجومطلق: علی کریمی تکنیکیترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران است.
اما مجید نامجومطلق مرد تکنیکی دهههای ۶۰ و ۷۰ فوتبال ایران در مورد نظرسنجی برنامه ۹۰ خطاب به خبرورزشی گفت: «همه دوستانی که در نظرسنجی برنامه ۹۰ از آنها به عنوان تکنیکیترین بازیکنان فوتبال ایران یاد میشود مردان موجهی بوده و از نظر من در زمره قابلترین و تکنیکیترین فوتبالیستهای کشور محسوب میشوند. هر کدام از آنها تواناییهای بسزایی داشته و برای تیمهایشان یک وزنه مؤثر محسوب میشدند، بنابراین انتخاب یک نفر از میانشان به عنوان تکنیکیترین بازیکن کار بسیار دشواری محسوب میشود، اما با این تفاسیر اگر بخواهم یک نفر را از این جمع به عنوان برترین بازیکن تکنیکی فوتبال کشور یاد کنم ضمن احترام به تمام گزینهها، علی کریمی را برمیگزینم. به نظرم کریمی تکنیکیترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران بوده و تواناییهایش به معنای واقعی کلمه بالاست.»
۸- علی دایی: ننویسید، اما علی کریمی را بیشتر از همه این بازیکنان دوست دارم!
علی دایی و علی کریمی مدت هاست درحالت آتشبس قرار دارند. نه این علیه آن مصاحبه میکند و نه آن یکی در مورد این یکی چیزی میگوید، اما کیست که نداند جنجالیترین درگیریهای رسانهای و جنگ سرد اردویی را این دو داشتهاند.
از علی دایی در خصوص علی کریمی دو خاطره در ذهن دارم. روزی در هتل محل اقامت ملیپوشان علی دایی به نگارنده گفت: «ننویس ولی من علی کریمی را بیشتر از همه این بازیکنان دوست دارم. علی حداقل رو است و دودوزهبازی نمیکند. من میدانم علی را همین بازیکنانی پر میکنند که قبلش پیش من دولا و راست میشوند، اما اخلاق کریمی با اینها متفاوت است و...»
آن روز علی دایی اسم دو ملیپوش وقت را آورد که به نظرش علی کریمی را علیه او تحریک میکردند، اما تأکید کرد چیزی ننویسم!
مورد دیگر هم مربوط به یک جمله همیشگی است که علی دایی در مصاحبههایش با من درباره علی کریمی تکرار میکرد: «من هیچ وقت شروعکننده دعوا با علی کریمی نبودم.»
اسطورهای با زبانی نیشدار!
بسیاری از فوتبالیستهای ایرانی اگر تعارف نکنند و برای مدیران و صاحبان قدرت نوشابه باز نکنند امورشان نمیگذرد. اگر هم کسی پیدا شود که بدون تعارف و لحاظ کردن منافع خودش نظر بدهد به نظرشان او فردی بیملاحظه است که شخصیت منفی دارد. علی کریمی هم یکی از این چهرههاست. فوتبالیستی که اگر میتوانست زبانش را نگه دارد همین الان مربی تیم ملی یا حداقل پرسپولیس بود، اما او چنین آدمی نیست. اسطورهای است که زبان گزنده و نیشداری دارد و حرفهایی زده که تا مدتها جنجال به پا کرده است. هشت اظهار نظر یا کنایههای علی کریمی را بخوانید.
۱- علی دایی را خدا بغل کرده است!
آن مصاحبه بعد از سالها هنوز هم خواندنی است و نشان میدهد علی کریمی در ۲۳ سالگی هم با امروزش تفاوت زیادی نداشت.
این مصاحبه که در شماره ۹۵ هفتهنامه تماشاگران (شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۸۰) چاپ شد را میتوان یکی از توفانیترین مصاحبههای دوران حرفهای علی کریمی دانست. آن روز علی کریمی گفت: «خدا علی دایی را بغل کرده و یک ماچ هم کرده است!» کنایه جادوگر به گلهایی بود که علی دایی در تیم ملی میزد!
۲- امیدوارم مجبور نشوم چیزهایی که از عزیز محمدی میدانم را بگویم
آن روز علی کریمی پس از خروج از رختکن پرسپولیس و در اعتراض به برنامهریزی سازمان لیگ به خبرنگاران گفت: «یک ذره باید وجدان کاری داشته باشیم. از آن آقای عزیز محمدی که در رأس هرم است و فوتبالمان دستش است تا بازیکنی که بازی به او نمیرسد. امیدوارم روزی نرسد که چیزهایی که از عزیز محمدی میدانم بگویم. خودم را خیلی نگه میدارم ولی اگر شده روزی فوتبال را کنار بگذارم مجبور شوم این حرفها را میزنم.»
۳- مانوئل ژوزه بهانههای بنیاسرائیلی میگیرد!
علی کریمی ملیپوش پس از برتری تاریخی و یک بر صفر ایران مقابل کرهجنوبی در مرحله نهایی انتخابی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل، در پاسخ به این سؤال که آیا همچنان با ژوزه قهر هستی یا نه؟ بیان کرد: «من با کسی قهر نیستم و انگار ایشان با من مشکل دارند. بهانههای بنیاسرائیلی میآورند و در هر حال باید بگویم به عنوان بازیکن با باشگاه پرسپولیس قرارداد دارم و امیدوارم مسئولان بهترین تصمیم را که به صلاح پرسپولیس است، بگیرند. نباید بیشتر از این روح و روان هواداران اذیت شود. هواداران پرسپولیس فصل گذشته اذیت شدند و در فصل جاری نیز دستکمی از سال گذشته ندارند. هماکنون به صورت انفرادی تمرین میکنم تا تکلیف مشخص شود.»
۴- تیکه سنگین به محمد رویانیان؛ مدیر متوهم!
بازیکن محبوب فوتبال ایران و پرسپولیس در طعنه به برنامههای محمد رویانیان مدیرعامل وقت پرسپولیس گفت: «هیچ یک از باشگاههای بزرگ دنیا، هواپیمای اختصاصی که باشگاه خریداری کرده باشد را ندارند! بلکه همه این باشگاهها یک اسپانسر ایرلاین دارند که ضمن تبلیغ آن، از هواپیماهای این خط استفاده میکنند، (میلان- امارات)، (بارسلونا- قطر) و تیمهای دیگر!
اما در کشور ما مدیر که نه، آدمهای متوهم که ادعای مدیریت دارند، بدون مطالعه و تحقیق و البته برای منافع خودشان، دنبال خرید هواپیما بودند. در حالی که توان پرداخت پول بازیکنان را نداشتند یا نمیخواستند بدهند. به دنبال برطرف کردن مشکلات به دنبال واردات از چین و مالزی به نام درآمدزایی برای باشگاه و البته به کام خودشان و همدستانشان بودند و سرانجام هم همه دیدند که حاصل به اصطلاح مدیریت این آدمهای متوهم، بدهیهای سنگین که سالها باید باشگاه و هواداران تاوانش را پس بدهند شده است.»
۵- فرهاد مجیدی خودش دوست داشت فحش بخورد!
دیگ جوشان پرسپولیسیها در استادیوم آزادی برای الغرافه در لیگ قهرمانان آسیا، فرهاد مجیدی از زمین بازی اخراج شد. او لباس الغرافه را درآورد تا لباس آبی را به طرفداران نشان دهد. فرهاد لباس آبی را بوسید و آشوبی به دل هواداران قرمز انداخت. آنها نیز حرفهایی به زبان آوردند تا فرهاد پیش از رسیدن به راهروی منتهی به رختکن، عدد ۴ را نشان دهد و یکی از مهمترین لحظههای عمرش را ثبت کند. علی کریمی پس از آن بازی معروف در مصاحبهای تلویزیونی به نگارنده گفت: «این چه حرکتی بود که فرهاد مجیدی در ایران و جلوی یک تیم ایرانی انجام داد. او خودش دوست داشت فحش بخورد وگرنه آن کار را نمیکرد.»
۶- شما سه نفر، من تکی!
کاپیتان پیشین تیم ملی و منتقد فدراسیون مهدی تاج روزی گفت: «الان آقای تاج، ساکت و کفاشیان، هر کس این مصاحبه را میبیند و میشنود، فکر نکند من رفتهام یک جای خلوت و دارم تنهایی صحبت میکنم. هر جایی که این آقایان بخواهند، در یک برنامه تلویزیونی با آنها مناظره میکنم، اصلاً سه نفرتان با هم بیایید!»
کریمی در پایان گفت: «سه نفر شما به فوتبال چسبیدهاید و ولکن نیستید. میآیم مقابل شما سه نفر مینشینم، با هم بحث میکنیم تا ببینیم چه کسی غصه فوتبال را میخورد. قضاوت هم در نهایت بماند برای مردم.»
۷- جرأت داری توی چشم من نگاه کن و بگو بزدل!
کارلوس کیروش در برنامه تلویزیونی ۹۰ برای عادل فردوسیپور پیامک زد و علی کریمی را بزدل خواند! علی کریمی در برنامه ۹۰ عملاً کارلوس کیروش را برای گفتن واژه بزدل مورد خطاب قرار داد و تهدید کرد: «من در این فوتبال نمیمانم تا وقتی که امثال آقای ساکت در رأس کار هستند. کار را به جایی رساندید که این مربی به من بگوید بزدل. امیدوارم شهامت داشته باشند در چشم من نگاه کنند و بگویند. این دیدار قطعاً خیلی زود اتفاق میافتد و شما هم خبرش را میشنوید آقای ساکت!»
۸- به خاطر یک نفر شماره ۱۰ را نپوشیدم!
آنهایی که فوتبال تکنیکی را میپسندند همیشه علی کریمی را یک بازیکن شماره ۱۰ میدانند تا شماره ۸! اما این ستاره تکنیکی و دریبلزن هرگز شماره ۱۰ نپوشید و پیراهنی را انتخاب کرد که بیشتر بازیکنان شوتزن و دونده برتن میکنند. چرا؟
علی کریمی سال ۹۵ در مصاحبهای تلویزیونی پرده از این راز بزرگ برداشت و گفت: «به خاطر یک نفر شماره ۱۰ نپوشیدم!» خیلیها از آن مصاحبه اینگونه برداشت کردند که علی کریمی به خاطر علی دایی هرگز شماره ۱۰ نپوشید!
همان بهتر که بدون بازی خداحافظی رفتم
کریمی: بازی خداحافظی در ایران ریاکارانه است!
«به جون جفت بچههام حتی خانوادهام هم نمیدونستن که امروز میخوام خداحافظی کنم و حالا اینجا به شما میگم که دیگه فوتبال بازی نمیکنم و...»
این جملات احساسی علی کریمی پس از فینال جامحذفی در سال ۱۳۹۲ بود. روزی که پرسپولیس پس ازتساوی ۲ - ۲ در ضربات پنالتی بازی را به سپاهان اصفهان آنهم در استادیوم آزادی تهران واگذارکرد. روزی که مهدی مهدویکیا با ناراحتی و دلخوری چهارگوشه زمین را بوسید و علی کریمی هم اولین خداحافظی خودش را انجام داد اما... چندی بعد با اصرار دوستان و نزدیکان برگشت. من همان روز وسط مصاحبه تلویزیونی، ناباورانه از او خواستم تجدیدنظر کند.
اما خداحافظی دوم با لباس تراکتورسازی دیگر بازگشتی نداشت. جادوگر کفشهایش را بیسروصدا آویخت و وقتی همان زمان از او پرسیدم چرا بدون بازی خداحافظی رفتی؟ با همان لحن آشنا گفت: «همان بهتر که بدون بازی خداحافظی رفتم و منتی هم بر سرم نیست. خیلیها که اسمشان را یک تریلی نمیکشید بدون خداحافظی رفتند من که... البته خوشحالم بدون بازی خداحافظی میروم، چون بازی خداحافظی در ایران ریاکارانه است و من یکی خوشم نمیآید.»
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید