کدخبر :227460 پرینت
21 فروردین 1398 - 23:35

جورجینا: من و رونالدو هرگز از هم جدا نمی‌شویم

نامزد ۲۶ ساله کریس رونالدو این بار با مجله «اِل ایتالیا» گفت‌وگوی بسیار بلندی داشته از نحوه آشنایی‌اش با رونالدو و زندگی روزمره‌اش حرف زده است.

متن خبر

به گزارش ایران پژواک، جورجینا رودریگس نامزد ۲۶ ساله کریس رونالدو که همین چند وقت پیش گفت‌وگوی مفصلی با مجله «اولا» اسپانیا داشته به تازگی گفت‌وگوی دیگری هم انجام داده و درباره زندگی اش با کریستیانو رونالدو، فوق‌ستاره پرتغالی این روز‌های یوونتوس صحبت کرده است. جورجینا که این بار با مجله «اِل ایتالیا» گفت‌وگوی بسیار بلندی داشته از نحوه آشنایی‌اش با رونالدو و زندگی روزمره‌اش حرف زده است. این دو که از سال ۲۰۱۶ با همدیگر آشنا شده‌اند یک دختر به نام آلانا دارند که در کنار دیگر فرزندان کریس جمعی ۶ نفره را تشکیل می‌دهد. جورجینا که خودش دستی بر دنیای مد و استایل دارد می‌گوید دل‌مشغولی این است که بچه‌هایش را آن‌طور که شایسته است بزرگ کند. او درباره اشک ریختن‌هایش پس از پیروزی یووه برابر اتلتیکو مادرید در لیگ قهرمانان اروپا هم حرف زده است. خلاصه‌ای از این گفت‌وگوی طولانی را در زیر از نظر می‌گذرانید.

مدل شدن

بچه که بودم کلی فیلم از تلویزیون می‌دیدم. آن موقع‌ها می‌خواستم بزرگ که شدم پلیس شوم. کمی بعد به این فکر افتادم که معلم رقص‌های کلاسیک شوم. با این حال روزی خیلی اتفاقی یک خانمی در ایستگاه قطار جلویم را گرفت و از من خواست برای مغازه و لباس‌های که تولید می‌کند نقش مدل را ایفا کنم. رفته رفته خوشم آمد و به سرم زد که به صورت حرفه‌ای مدلینگ را دنبال کنم. هر چند برای من، دختری که از شهر کوچکی در اسپانیا روزگار سپری می‌کرد، چندان این موضوع راحت نبود. با این حال بعداً که بزرگتر شدم بیشتر و بیشتر از دنیای مد و زیبایی خوشم آمد و این حرفه را انتخاب کردم.

علاقه به فوتبال

خیلی عشق فوتبال نبودم ولی همیشه می‌دانستم که این رشته ورزشی چقدر می‌تواند مهیج باشد. این هیجان را قبلاً نزد پدرم دیده بودم، چون او برای چند سالی فوتبال بازی می‌کرد و بعد هم مربی بود. 

رؤیای مادر شدن

همیشه بچه‌ها را دوست داشتم. حتی یک سال برای اینکه زبان بیاموزم به انگلیس سفر کردم و شغل پرستار بچه‌ها را به عهده گرفتم. مثل بسیاری از زنان من هم تصور می‌کردم روزی مادر شوم. آرزو و رؤیایم نبود ولی مادر شدن چیزی است که زندگی را کامل‌تر می‌کند.

چگونگی آشنایی با رونالدو

اولین باری که رونالدو را دیدم در یکی از مغازه‌های برند «گوچی» در اسپانیا بود؛ در آن مغازه من کار می‌کردم. چند روز بعد از آن دیدار، این بار در مراسم معرفی یک برند دیگر دوباره همدیگر را ملاقات کردیم. این بار توانستیم خیلی راحت‌تر با هم صحبت کنیم، چون من دیگر درگیر مسائل کاری نبودم صحبت‌هایمان خیلی خوب پیش رفت. همه چیز بین من و رونالدو خیلی سریع رخ داد؛ چیزی شبیه به عشق در همان نگاه اول. 

زندگی در کنار رونالدو

احساس بسیار زیادی بین ما جاری است و خیلی خوب همدیگر را درک می‌کنیم. ما آدم‌های اهل مبارزه‌ای هستیم و همزمان صبوری کردن را هم بلدیم. این‌طور به شما بگویم که هرگز همدیگر را ترک نمی‌کنیم.

یک روز طبیعی از زندگی جورجینا

اولین کاری که انجام می‌دهم این است که بالای سر فرزندانم می‌روم تا بلند شدن آن‌ها از خواب را نگاه کنم. دوست دارم وقتی آن‌ها در تخت‌خواب‌شان هستند، نگاه‌شان کنم. بعد لباس آن‌ها را عوض می‌کنم و کار‌های مربوط به نظافت‌شان را هم انجام می‌دهم. بعد از این دورهمی برای خوردن صبحانه فامیلی جمع می‌شویم. تقریباً تمام وقت‌های باقی‌مانده صبح را با آن‌ها بازی می‌کنم و سعی می‌کنم در بزرگ شدن‌شان به آن‌ها کمک کنم. بعد از بازی کردن استراحت مختصری می‌کنیم و مهیای ورزش کردن می‌شوم. به سالن بدنسازی، زمین تمرین و یا استخر می‌روم. این را هم بگویم که از خرید کردن برای بچه‌هایم لذت می‌برم. می‌روم و برای همه آن‌ها خوراکی و غذا‌های سالم می‌خرم. ضمن اینکه قبل از خواب هم کنار همدیگر کمی تلویزیون نگاه می‌کنیم.

آموزش به بچه‌ها‌

می‌خواهم برای بچه‌هایم زندگی سالمی را به ارمغان بیاورم. آن‌ها باید از سختی‌های یک زندگی آگاه باشند. نمی‌خواهم آن‌ها را در یک قصر باشکوه بزرگ کنم بلکه می‌خواهم به آن‌ها آموزش بدهم. می‌خواهم آدم‌های آموزش دیده‌ای باشند و بدانند که تا چه حد خوش‌شانس بوده‌اند که این زندگی را الان دارند. آن‌ها باید یاد بگیرند چطور با احترام و فروتنی زندگی کنند. البته آن‌ها باید همچنان یاد بگیرند همه آدم‌هایی که جزئی از زندگی‌شان هستند را هم دوست داشته باشند، چون این موضوع یک اصل برای ماست... از خودگذشتگی و صبوری از اصولی است که باید در آموزش بچه‌های‌مان باشد. 

نرفتن به برنامه‌های متعدد

من به برنامه و مراسم‌های زیادی دعوت می‌شوم. برنامه‌هایی که آدم‌های دیگر حاضرند به آب و آتش بزنند تا هر طور شده در آن مراسم حضور داشته باشند ولی جایی که من در آن بیشترین احساس خوشحالی و خوشبختی را دارم خانه‌مان است؛ اینکه در کنار بچه‌ها و نامزدم باشم. خانه جایی است که خانواده آدم باشد. خانه ما پناهگاه ماست؛ معبدی است که بر پایه عشق ساخته شده است. 

زندگی در ایتالیا و شهر تورین

من از معماری و مد خوشم می‌آید. مرکز شهر تورین با داشتن کلیسا‌های باشکوه و دیگر بنا‌های تاریخی خیلی بی‌نظیر است. شرایط هم به گونه‌ای است که این شهر به میلان، به کوه‌های آلپ، به ونیز، به سوئیس و... خیلی نزدیک است و موقعیت خوبی دارد. در این شهر احساس غریبی نمی‌کنم و حس می‌کنم در خانه خودم هستم.

فعالیت در شبکه‌های مجازی

واقعیت این است که هر روز در شبکه‌های مجازی پست نمی‌گذارم. دوست دارم عکس‌های «یهویی» که خودم از آن‌ها خوشم می‌آید را منتشر کنم. بعضی وقت‌ها اصلاً تا چند روز هیچ پستی منتشر نمی‌کنم. بیشتر سعی می‌کنم وقتم را روی سلامتی، غذای سالم و ورزش بگذارم، چون همان‌طور که می‌دانید عقل سالم در بدن سالم است. خب از طرفی این ورزش کردن روزانه را هم دوست دارم، چون به من حس سرزندگی خوبی می‌دهد. 

اشک ریختن بعد از درخشش رونالدو مقابل اتلتیکومادرید

از اینکه دیدم چقدر در زمین مسابقه صبر و حوصله به خرج داد تا زحماتش برای تیم به نتیجه بنشیند خیلی هیجان‌زده شدم. بعضی وقت‌ها به ورزشگاه می‌روم تا او را حمایت کنم؛ حمایتش کنم تا از استعدادی که دارد بهره بیشتری ببرد. خیلی به رونالدو افتخار می‌کنم.

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.