خاموشی هاشمی؛ روشنگر مشعل اعتدال
روزی که بنز قدیمی آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی در لحظات آخر نام نویسی از خیابان فاطمی وارد خیابان منتهی به محل ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری سال 92 شد، امیدی که در مردم چشم انتظار جلوی ساختمان وزارت کشور به وجود آمد به تمام کشور انتقال یافت.
در همان روزها گمانهزنیها و برخی نظرسنجیها خبر از احتمال رای بسیار بالای هاشمی در انتخابات 92 داشتند. هر چند صلاحیت هاشمی برای انتخابات 92 تایید نشد، اما او با سبک خاص سیاستورزی خود موج ایجاد شده را به سمت حسن روحانی سوق داد تا شیخ اعتدال ثانی به ریاست جمهوری برسد.
نگاهی به سبک سیاستورزی اکبر هاشمی رفسنجانی نشان میدهد که او بیشک سیاستمدارترین شخصیت تاریخ معاصر ایران است. هاشمی پیش از انقلاب اسلامی به خوبی خط نهضت امام (ره) را تشخیص داد و در حلقه یاران اصلی ایشان قرار گرفت. او حتی در این راه از جان و مال خود دریغ نکرد، تا جایی که به قول خودش در شکنجههای زندانهای رژیم شاه از هوش میرفت و از طرفی برخی از انقلابیون زیر چتر حمایت مالی او قرار داشتند.
پس از انقلاب اسلامی هیچ بزنگاه و اتفاق مهم سیاسی در ایران نیست که نام هاشمی در کنار آن وجود نداشته باشد. از تشکیل شورای انقلاب و مجلس خبرگان قانون اساسی گرفته تا ریاست مجلس و عزل بنیصدر. از تشکیل سپاه پاسداران تا فرماندهی در دفاع مقدس. از ارتحال امام (ره) با انتخاب رهبر آینده جمهوری اسلامی تا سازندگی در دوران بعد از جنگ تحمیلی. از ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام تا حوادث سال 88. از انتخاب حسن روحانی در سال 92 تا انتخابات 96. آری انتخابات ریاست جمهوری 96.
هاشمی در تمام این سالها از اصلیترین یاران امام راحل و مقام معظم رهبری بود و همیشه در سخنانش نشان داده که دل در گرو انقلاب دارد و تلاش میکند به اصل نظام آسیبی وارد نشود و به همین دلیل است که او مرد تاثیر گذار هر دو جناح سیاسی کشور به حساب میآمد.
هاشمی زمانی از موسسین جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود که بعد از انقلاب به مهمترین تشکلهای سیاسی جناح راست بدل شدند. او پس از انقلاب یکی از موسسین حزب جمهوری اسلامی شد تا خط امام (ره) پی گرفته شود و بعد از ریاست جمهوری، وزرایش را از تکنوکراتهایی انتخاب کرد که هسته اصلی حزب کارگزاران سازندگی را که یکی از مهمترین تشکلهای سیاسی جناح چپ به حساب میآید، شکل دادند.
او روزگای سر لیست انتخاباتی اصولگرایان (محافظه کاران آن زمان) و در زمانهای کاندیدای اصلح اصلاحطلبان بود. هاشمی در تمام این سالها تلاش کرد نقطه تعادل میان دو جناح اصلی سیاسی ایران باشد و این رفتار از همان تفکر حفظ نظام جمهوری اسلامی نشات میگرفت.
اوج رفتار سیاسی هاشمی بعد از انتخابات سال 88 شکل گرفت. دوران مبهمی که حق و باطل در همان و تعادل دو جناح سیاسی کشور را بر هم زد. حالا دیگر صحبت از اصولگرا و اصلاح طلب نبود. سیاست ایرانی به سمت دوگانه تعادل و افراط حرکت میکرد. افراطیون هر دو جناح در دورهای که منطقه در آشوب افراط گری می سوخت، فضای کشور را به همان سمت می بردند، که در همین زمان هاشمی باز هم پرچم اعتدال را بالا گرفت و نظام جمهوری اسلامی به دامان افراط کشیده نشود.
او که اکبر ناطق نوری را در همین راه در کنار خود می دید، نسخه جوان تری از خود یعنی حسن روحانی را برای جامعه ایرانی تجویز کرد. مردی که از همان ابتدا در کنار هاشمی حضور داشته است. از معاونت او در فرماندهی جنگ گرفته تا دبیری شورای عالی امنیت ملی در دوران ریاست جمهوری اش و پس از آن ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست هاشمی. گویی هاشمی پدر معنوی سیاسی روحانی به حساب می آید.
با درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی واکنش ها به این اتفاق از دید خیلی ها عجیب بود؛ چرا که تقریبا تمامی شخصیتهای تاثیرگذار نظام جمهوری اسلامی فوت او را یک ضایعه بزرگ دانستند و از سوابق انقلابی و خدماتش گفتند. از جمله رهبر معظم انقلاب که در پیام تسلیت خود فقدان هاشمی را سخت و جانکاه دانستند.
رئیس جمهور روحانی در پیام تسلیت خود او را سرمایه پر ارزش، امیری بزرگ، پرچم داری شجاع و مدبری کم نظیر نامید و رئیس قوه قضائیه در پیام خود نوشت که هاشمی بعد از انقلاب از موثرترین شخصیتهای نظام در کنار امام (ره) و مقام معظم رهبری در سمت های مختلف به نظام اسلامی خدمت کرده است. رئیس مجلس هم در پیام خود یادآور شد که علاقه وافر هاشمی به حفظ نظام، اعتلای آن و عشق او به رهبری، دشمنان را به کینه ورزی مداوم نسبت به او وامی داشت.
محسن رضایی با حضور در تلویزیون از محاسن هاشمی گفت، احمد توکلی که در سال 72 رقیب انتخاباتی او بود و محمدرضا باهنر که از زعمای جناح راست به حساب می آید در قاب تلویزیون در سوگش گریستند و از طرف دیگر رئیس دولت اصلاحات برایش تسلیت صادر کرد و اسحاق جهانگیری برای او نوشت که ایران قهرمانی ملی، ملت فرزندی شایسته، رهبری یاوری دیرین، نظام سرمایه ای بی بدیل و دولت پشتیبان شجاع را از دست دادند.
اکبر ناطق نوری درگذشت هاشمی را خبری عنوان کرد که عمق جانش را سوزانده و علی اکبر ولایتی در پیام خود خاطر نشان کرد که پرونده مملو از همت هاشمی در اذهان ملت بزرگ ایران به یادگار خواهد ماند.
این ها تنها بخشی از واکنش های بزرگان نظام جمهوری اسلامی به خبر درگذشت هاشمی رفسنجانی است و البته در این میان برخی افراطیون تلاش کردند یا سکوت کنند و یا به مقایسه ای روی بیاورند که چند سالی است تکرار می شود. هر چند قیاس شخصیت های صدر اسلام با برخی شخصیت های نظام جمهوری اسلامی قیاسی مع الفارق است، اما در باطل بودن مقایسه هاشمی با امثال طلحه و زبیر که نقل محافل افراطیون است، همین بس که این دو با امیرالمومنین (ع) جنگیدند و علی (ع) هیچ منصب حکومتی به آنها نداد. در حالی که هاشمی با توجه به سوابقی که گفته شد نه تنها هیچ گاه در مقابل نظام جمهوری اسلامی نایستاد و تلاش کرد در حفظ نظام بکوشد، بلکه از سوی رهبر معظم انقلاب، ریاست یکی از ارکان جمهوری اسلامی یعنی مجمع تشخیص مصلحت نظام را به عهده داشت.
درگذشت هاشمی درست در روزهایی اتفاق افتاد که برخی مقامات قوا به جدال لفظی با یکدیگر برخاسته بودند و ممکن بود این مسیر به افراط کشیده شود، اما هاشمی با مرگ خود می تواند باز به عنصری وحدت بخش تبدیل شود. تشییع پیکر او هم موج عظیمی به راه خواهد انداخت. موجی که از لحظه انتشار خبر درگذشت او در میان مردم ایجاد شده و به قول بسیاری از تحلیلگران پس از ارتحال امام، ناراحت کنند هترین خبر برای مردم ایران بوده است.
با وجود همه این تفاسیر آیا مرگ هاشمی نمیتواند در سرنوشت انتخابات 96 تاثیرگذار باشد؟ کسی که دوست و دشمن زبان به تحسینش گشوده اند، از ابتدای دولت تدبیر و امید به حمایت از حسن روحانی پرداخت. او در آخرین اظهارات خود هم به خاطر وجود دولت یازدهم از خیال آسوده خویش سخن گفت و توصیه کرد، روحانی برای 4 سال آینده هم برنامه ریزی کند.
حالا کسانی که پروژه افسانه شاه و گدا و ایجاد دوگانه مدیریت اشرافی در مقابل مدیریت مردمی را در سر می پروراندند و می خواستند هاشمی و به دنبال آن روحانی را هدف قرار دهند، با درگذشت هاشمی و تحسین ها و تعاریفی که از او می شود، آرزوهای شان را برباد رفته می بینند و حتی برخی از آن ها به موج بزرگان نظام و مردم پیوستند و در رسانه های خود مجبور به تمجید از هاشمی شده اند. البته عده ای برای آن که افراطشان بیش از این به چشم نیاید، سکوت پیشه کردهاند.
درست است که مرگ هاشمی ضایعه ای بزرگ بر ای جریان اعتدالی کشور به حساب می آید، اما روحانی به عنوان نماد اعتدال بعد از هاشمی می تواند از موج حمایت های ایجاد شده پس از درگذشت شیخ اعتدال استفاده کند و شیخ اعتدال ثانی شود. درست همانطور که پس از رد صلاحیت هاشمی در انتخابات 92 از موج حمایت او برخوردار شد.
در این ساعات بسیاری از نگرانی خود پس از درگذشت هاشمی سخن گفتهاند. اما نباید فراموش کرد که ایران بدون اعتدال بسیار نگران کنندهتر از ایران بدون هاشمی خواهد بود. شاید شمع زندگی آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی در فاصله چهار ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری 96 خاموش شد تا با فضای ایجاد شده از این درگذشت، مشعل اعتدال روشن تر شود. این آخرین هدیه ای بود که هاشمی می توانست به اعتدالیون بدهد، تا در عصر افراط جهانی، ایران بتواند به نمادی از اعتدال تبدیل شود.
آرین افخمی؛ خبرنگار سیاسی ایسنا
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید